برای تعریف بخشهایی از پست آینده نیاز به ارجاع خوانندگان به یک سری وبسایت داشتم تا مفاهیم مورد نظر در آنها تعریف شده باشد. اما متاسفانه تعریف و راهنمایی درست و حسابیای برای معرفی بیشتر این مفاهیم، از جمله ارزشی ها و برانداز ها، در هیچ کدام از وبسایت های فارسی زبان وجود ندارد. حتی صفحهی ویکی پدیایی هم برای این بزرگ ترین جریانهای فکری کشور ایران وجود نداشت.
در سالیان اخیر متاسفانه شکاف میان مردم ایران آنقدر گسترش یافته و از هم باز شده، که درحال پارگیست. طی این سالها، در رسانههای فارسی -عمدتا توییتر فارسی– دسته بندی هایی عامیانه برای دسته بندی افراد و افکار رواج یافته که عبارات ارزشی و برانداز دو نمونه از این واژهها هستند.
به شکل کلی هر دو اصطلاح دور حکومت میچرخند و هر دو میخواهند با قطع شدن موزیک روی آن بنشینند.
ارزشی، بازیکنیست دور قبل را برده و به دنبال تثبیت قهرمانی بازی میکند. و برانداز، میخواهد دست ارزشی را از صندلی کوتاه کرده و خودش ریاست کند.
برانداز یعنی چه؟
فارغ از معنای لغوی و بار معنایی کلمه، برانداز به شخصی گفته میشود که خواهان از بین بردن حکومت حاکم بر کشور ایران است.
(گاه موافقین حکومت از این کلمه با عناوینی مثل خاکانداز – زیر انداز – برعنداز و غیره هم یاد میکنند. همینقدر بچهگانه! )
برانداز کیست؟
چه کسانی برانداز هستند؟
گروه برانداز ها قشری -عمدتا نوگرا- از مردم جامعهی ایران هستند که بنا به دلایل خود با رژیم حاکم بر ایران رابطه خوبی ندارند. براندازان اغلب وابستگی کمی به دین داشته و خواهان برکناری حکومت جمهوری اسلامیاند.
این گروه به واسطهی تفکرات و باور های نوگرایانهی خود، مطلوبِ سیستم فکری حاکم بر ایران نیست. و در تقابل هم از هیچ چوبی برای لای چرخ حکومت کردن دریغ نمیکند.
در گذشته براندازی در ایران از محبوبیت و مقبولیت بسیار پایینی برخوردار بود اما در نیمهی دوم دهۀ هشتاد با رشد رسانه، تنگناهای اقتصادی و مدنی، با رشد چشم گیری مواجه شده و بیشتر مورد توجه قرار گرفت. از اولین شواهد شکلگیری این رشد میتوان به موج اعتراضات/اغتشاشات سال 88 اشاره کرد. چرا که تا پیش از آن درک درستی از قدرتِ مخالفینِ حکومت، در میان مردم جامعه و سران وجود نداشت.
برانداز ها به چه چیزی معترضاند؟
الزامی بودن حجاب اسلامی – شرایط بد اقتصادی جامعه – فساد سیاسی و اقتصادی مسئولین – ممنوعیت روابط دختر و پسر – ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها – ممنوعیت مصرف الکل و بسیاریاز آزادی های مدنی، از موارد مورد اعتراض توسط براندازها است.
آنها همچنین به دلیل اینکه خود را جبههی مقابل حکومت میدانند، تقریبا با تمامی سیاستهای کلان خارجی و سیاست های کلان داخلی اتخاذ شده توسط جمهوری اسلامی، مشکل دارند.
ارزشی یعنی چه؟
واژهی ارزشی برآمده از کلمه ارزشمدار است و در این مواقع به کسانی گفته میشود که به دنبال حفظ ارزشهای دین اسلام هستند. ارزشی در جبههی مقابل برانداز قرار دارد. و خواهان بقای حکومت جمهوری اسلامی است. (مخالفین ارزشیها هم گاه از این واژه با عنوان “عرزشی” یاد میکنند تا نوعی دهن کجی به این واژه کرده باشند!!! )
ارزشی کیست؟
ارزشی ها چه کسانی هستند؟
به زبان ساده بچهبسیجیها، انقلابیها و مذهبیون به کلی شامل این دسته بندی میشوند. ارزشیها قشری از مردم سنتگرای جامعه ایران هستند که باورمند به دین اسلام بوده و عمدتا موافق سیاست های اجرایی دولت درخصوص حجاب، مقابله با آمریکا و غیره اند.
این گروه به دلیل دارا بودن ویژگیهایِ فکری همسو با سیاستمداران حاکم بر کشور ایران، مورد تایید سیاستمدارن و سران بوده. چرا که اغلب با سیاستهای اجرایی صورت گرفته توسط دولت و حکومت همکاری میکنند.
نظر این جماعت به تمامی سیاست های وضع شده توسط حکومت “احسنت منشانه” است و کلا مشکلی با روند پیشروی حکومت ندارند. – گرچه تلاش میکنند وجههی انتقادی را حفظ کنند –
حکومتی یعنی چه؟
به چه کسی حکومتی گفته میشود؟
واژه حکومتی هم لقبی تقریبا همسو با واژه ارزشی است. همچنین ممکن است به جای یکدیگر استفاده شوند. واژهی حکومتی، به معنای مرتبط بودن فرد مد نظر با حکومت جمهوری اسلامی است.
چرا نباید از این عناوین و القاب استفاده کرد؟
متاسفانه به دلیل شرایط نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، این واژگان باب شدهاند تا گروه ها یکدیگر دسته بندی کرده و چالش شناخت طیف فکری فرد مقابل را تجربه نکنند.
دلیل اول
هر رفتار گروهیای نیاز به چهارچوبهای مشخص دارد، الله بختکی که نمیشود!
چنین رفتار گروهی و قبلیهای تنها در صورت مسالمت آمیز بودن فاقد اشکال است، اما در کشور ما به دلیل عدم اطلاع مردم از مبانی سیاست، سواد جمعی پایین، تعصبات بیش از حد هرکدام از گروه ها به جبههی خود و… اختلاف نظر ها و مباحث صورت گرفته فاقد اصول ساختارمند یا اخلاقی بوده، که سبب میشود در نهایت این اختلاف نظر ها به دشمنی بیانجامد.
دلیل دوم
هر کدام از ما انسانها دارای موازین فکری خاص خود هستیم:
که آن موازین فکری، شخص ما را از بغل دستی، متمایز میکند. این عناوین جمعی و گروهی که در خصوص تعداد زیادی از مردم ممکن است به کار روند، به واسطهی بیاحترامی به تفکرات منحصر به فرد آنها (ممکن است فردی منتقد اصول فکری گروهی باشد که شما او را در آن گنجاندهاید) عناوین کاربردی و مناسبی نیستند.
و نهایتا
چه ضرورتی دارد اینکه بخواهیم حتما دیگران را دسته بندی کنیم؟
ذهن ما به واسطهی راحت طلبی خود مایل است عمدتا چیزها، اشیا و افراد را در گروهی خاص دسته بندی کند تا این دسته بندی سبب شود با آن عامل غریبه، آشنایی بیشتری داشته باشد. دسته بندی گروه های فکری به این عناوین هم یکی از آن راه هاست. و در این شیوه از دسته بندی، ذهن شما شخصی که چند ویژگی مشترک با دستهی مورد نظر را داراست، به آسانی عضو آن گروه دانسته و تمام خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد گروه را به او القا میکند.
این اولین پست از مجموعه پستهایی بود که بناست در خصوص شکاف اجتماعی میان مردم ایران باشند. شماره های بعدی این پست در وبسایت قرار خواهند گرفت.
تا بعد تر ها
با احترام، جناب وی.
2 comments