جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
توییتر
اینستاگرام
تلگرام
جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
  • مکتوبات

از چه چیزی می‌ترسم؟

  • 13 اسفند 1400
  • 2 minute read
از چه چیزی می‌ترسم؟

بچه‌تر که بودم گزینه‌های خیلی زیادی برای ترسیدن داشتم. درحال حاضر دقیقا یادم نمی‌آید که آنها چه بودند، اما به خوبی‌ می‌توان حدس زد که احمقانه بودند. مبتنی بر خرافه، یا شکل گرفته برپایه باورهایی دینی/مذهبی.
بزرگ‌تر که شدم دیگر هراسی از اغلب‌آنها ندارم، از بیشتر ترس‌هایم رها شده‌ام. البته با این وجود، آخرین نسل از فیلم‌های ترسناک/یا در واقع آنچه که در بازار امروز بعنوان فیلم ترسناک شناخته می‌شود را نمی‌بینم. چرا که معتقدم احتمالا اکنون آنها به خوبی علم تزریق مواد مزاحم به مغز را آموخته‌اند و تسلط خوبی برآن دارند. فلذا فکر نمی‌کنم برای انسان‌هایی که مایل‌اند از ذهنشان استفاده کنند سالم و عاقلانه باشد که اجازه دهند چنین زباله‌هایی در ذهن‌شان رشد پیدا کنند.
به‌هرروی
اخیرا به این اندیشیدیم که از چه چیزی می‌ترسم؟ و به این جواب رسیدم که دلیل نبود ترس در من نسبت به چیزهایی مثل ارواح، شیاطین، تاریکی و غیره، این است که از چیزی بسیار واقعی تر می‌ترسم.
“متوسط بودن”
در واقع این پدیده‌ای معمولی است که برای مردم اتفاق می‌افتد. جایی که در بزرگ‌سالی یا میان سالی آنها شروع به نگرانی درمورد چیزهایی مثل اجاره، حسادت، شغل، کنایه فامیل و غیره می‌کنند. اما من هرچه گشتم میلی به اینگونه بودن را در خودم پیدا نکردم.
شاید هربار که شکلی از ترس‌های کودکی در من بروز پیدا کرده، این را از خود پرسیده‌ام که: “اگر هرگز به هیچ چیز مهمی دست پیدا نکنم چه؟”.
پس هر نوع ترسی در من از بین می‌رود، چرا که فکر نمی‌کنم هیچکدام‌شان به این بزرگی باشند.
به طور کلی وقتی نگران این هستم که فردی سازنده نباشم، به اندازه کافی نخوانم، به اندازه کافی ننویسم، به اندازه کافی ایده‌های خوب نداشته باشم، مکالمه‌ مفید با افراد مطلوبم نداشته باشم و یا نزدیکانم از بهترین‌ها نباشند، شکل گرفتن هر ترس دیگری در من تقریبا غیرممکن است.

میانگی، تاریکی واقعی‌ست و برخلاف ارواح و دیگر تهدیدات و ترس‌های دروغین، به حقیقت در تاریکی منتظر هریک از ماست.


جناب وی

0
Total
0
Shares
0
0
0
تگ‌ها
  • روزمره نویسی
  • یادداشت
Previous Article
  • مکتوبات

راننده پیر

  • 25 بهمن 1400
خواندن
Next Article
  • مکتوبات

ما انسان‌های سست عنصر

  • 16 اسفند 1400
خواندن
ممکن است بپسندید
خواندن
  • 5 min
  • مکتوبات

خاله جان

خواندن
  • 3 min
  • مکتوبات

تفکر مستقل

خواندن
  • 4 min
  • مکتوبات

سومین هفته شهریور

ملکه الیزابت دوم
خواندن
  • 3 min
  • بینش سیاسی
  • سیاست خارجی
  • مکتوبات

یک رسم کلاسیک

خواندن
  • 3 min
  • مکتوبات

گله گوسفندان

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

©️ مستر وی دات‌کام
  • درباره وی
  • ارتباط با وی
  • چهارچوب حفظ حریم خصوصی
  • چهارچوب فعالیت‌ها
برای مقاصد غیرتجاری، کپی بدون ذکر منبع هم مجاز است.

Input your search keywords and press Enter.