در ساختار سیاسی آمریکا هر چهار سال یکبار انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود اما شکل این انتخابات به کلی با آنچه که در ایران اتفاق میافتد متفاوت است و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. پس از دوسال از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، در سال زوج، یک انتخابات سراسری برگزار میشود تحت عنوان انتخابات میان دورهای یا همان Midterm election، که تاثیر مستقیمی بر انتخابات ریاست جمهوری بعدی و همچنین فعالیت رئیس جمهور در طول دو سال باقیمانده دارد. این مفهوم میانترم یا میان دورهای تقریبا هیچ نمونه مشابهی در ساختار سیاسی ایران ندارد و متفاوت است. فلذا شما در اینجا هستید تا درباره آن به مطالعه بپردازید.
در انتخابات میان دورهای برای مجلس ملی امریکا که شامل دو مجلس جداگانه است کسب آرا میشود. یکی مجلس نمایندگان ایالات متحده (House of Representatives) و دیگری مجلس سنا ایالات متحده (Senate). همانطور که از نامشان پیداست نمایندگان مردمِ ایالات مختلف آمریکا هستند و در یک ساختمان مشترک به نام کنگره که در واشنگتن دیسی بنا شده -نمایندگان طبقه پایین/سناتورها طبقه بالا- فعالیت میکنند.
مجلس نمایندگان
همه مردم از امکان نمایندگی در این مجلس برخوردار هستند و آیتالله جنتی آمریکاییها کسی را رد صلاحیت نمیکند. نمایندگان این مجلس هر دو سال یکبار توسط مردم انتخاب میشوند. یعنی شما هنوز روی صندلی ننشستهاید باید نگران دوسال بعد باشید و خدا خدا کنید که زودتر بتوانید پشت میکروفون چند دکلمه بخوانید تا مردم حوزه انتخابیهتان خوششان بیاید.
این مجلس از 435 نماینده تشکیل شده که مبنای تعداد نمایندگان آن بر اساس تعداد شهروندان هر ایالت است. به هر ایالت حداقل یک نماینده تعلق میگیرد و برای دریافت نماینده دوم آن ایالت بایستی طبق سر شماری دولت فدرال -هر ده سال یکبار- حداقل یک میلیون نفر جمعیت داشته باشد، نه حتی 995 هزار نفر. طبق همین قاعده، برای دریافت نماینده سوم نیز 500هزار نفر جمعیت بیشتر لازم است. به همین دلیل بعضی از ایالات دارای چندین نماینده هستند، برای مثال ایالت کالیفرنیا که از ایالتهای پر جمعیت آمریکا محسوب میشود، دارای 53 نماینده است و در طرف دیگر، هفت ایالت از آمریکا هر کدام فقط یک نماینده دارند.
در ایالتهای پرجمعیت شرایط اینطور نیست که مثل تهران مردم به شعبههای رایگیری بروند و در برگه انتخابی خود 30 اسم (!!) بنویسند تا بعد از اعلام نتایج مشخص شود که همه کاندیداهای پیروز اعضای یک حزب هستند، بلکه این ایالات که جمعیتشان شامل چند دسته 500هزار تایی است، هر کدام به ناحیههای مختلفی تقسیم میشوند که این نواحی هر کدام انتخابات خود را دارند و شهروندان بر اساس کد پستی محل سکونتشان، فقط میتوانند در ناحیه انتخاباتی محل زندگی خود رایشان را ثبت کنند. اگر در ناحیه حضور نداشتند هم، امکان ارسال رای به شکل پستی یا اینترنتی نیز وجود دارد. آمریکاییها چنین قانونی گذاشتهاند تا اگر خدای ناکرده نمایندگانشان نتوانند از شهرستانهای اطراف چند اتوبوس را پر از رای دهنده کرده و جلوی ایستگاههای انتخاباتی خالی کنند، یا مثلا اگر یک شهروند آمریکایی آخر هفتهاش را شمال بود، نتواند آنجا رای خود و رفقا را به یک کاندید محمود آبادی یا رشتی بفروشد و با پول آن جوجه کبابهای سفر را تامین کند (پوزخند).
مجلس نمایندگان مسئول تصویب قوانین در سطح فدرال است. برای اینکه درک بهتری از این مساله داشته باشید، باید خدمتتان عرض کنم که دولت در کشور آمریکا دارای سه سطح “دولت محلی”، “دولت ایالتی” و “دولت فدرال” است -در آینده به آنها خواهیم پرداخت- دولت محلی برای مدیریت یک شهرک، شهر یا شهرستان، دولت ایالتی برای مدیریت یک ایالت و در نهایت دولت فدرال که در بالاترین سطح قرار دارد، مسئول اجرای سیاستهایی برای کل کشور است. که قانونگذار این سیاستها همین مجلس نمایندگانی است که به آن پرداختیم. این مجلس اختیارات دیگری از قبیل عزل مسئولین فدرال هم دارد. یا مثلا زمانی که در فرایند انتخابات ریاست جمهوری، یک کاندیدا نتوانست به اکثریت آرای الکترال دست پیدا کند، مسئولیت انتخاب رئیس جمهور با مجلس نمایندگان خواهد بود. بپردازیم به سنا
نمایندگان سنا ایالات متحده
کشور آمریکا از 50 ایالت برخوردار است که هر کدام از این ایالتها فارغ از میزان جمعیت و وسعت، دارای دو نماینده در مجلس سنا است که به این نمایندگان سناتور گفته میشود. سناتورهای مجلس سنا پس از انتخاب توسط مردم، برای شش سال در کنگره مشغول به کار خواهند بود و در این شش سال، هر دو سال یکبار، برای یک سوم از سناتورها -33 یا 34 نفر- دوباره انتخابات برگزار خواهد شد. به زبان ساده تر یعنی؛ اعضا شش سال نماینده خواهند بود، اما اینطور نیست که در دورههای شش ساله انتخاباتی برای همه نمایندگان برگزار شود، بلکه این انتخاباتها هر دو سال یکبار برگزار میشوند.
برای درک بهتر اجازه بدهید برایتان یک مثال بزنم؛ فرض کنید شما در نوامبر 2022 از ایالت کهگیلویه و بویر احمد نامزد شدهاید. بعد از اینکه رای آوردید و به سنا رفتید اینطور نیست که کل نمایندههای مجلس همزمان با شما به آنجا آمده باشند، بلکه هر کدام دو یا چهار سال از سناتور بودنشان میگذرد. چون انتخابات سنا در هر دو سال، فقط برای چند ایالتی برگزار میشود که شش سال از نمایندگی آنها گذشته. و این روال چرخشی همینطور ادامه دارد. فلذا دوسال که گذشت شما نباید بترسید، چون چند حوزه انتخابی دیگر به رای گذاشته میشوند، دو سال بعدی هم به همین منوال. و انتخابات دو سال سوم که رسید، آن وقت شما باید درحالی هیچ رئیس جمهوری بلد نبوده حتی نام "کهگیلویه و بویر احمد" را درست تلفظ کند، به حوزه انتخابیتان بروید و تبلیغ کنید که اگر به مجلس بروید چنین میکنید و چنان میکنید.
مجلس سنا وظایف متعددی از جمله بررسی قوانین، پذیرش توافقات بینالمللی، تایید قضات فدرال، انتصاب مقامات نظارتی یا سفیرها و بسیاری دیگر از اختیارات مختص به خود دارد. همچنین این مجلس بخاطر دورههای طولانی سناتورها، تعداد کمتر اعضا و اختیارات گستردهتر، دارای رسمیت بیشتری نسبت به مجلس نمایندگان است. از مهمترین اختیارات این مجلس بررسی قوانینی است که در مجلس نمایندگان تصویب شده. لایحهها بعد از تصویب در مجلس در سنا مورد بررسی قرار میگیرند و پس از آنکه سنا هم آنها را تایید کرد، برای اجرا به رئیس جمهور ابلاغ میشوند.
اهمیت انتخابات میانترم کنگره
حالا که متوجه کارکرد دو مجلس شدهاید این بحث باقی میماند که تغییرات در این دو مجلس چه تغییراتی را برای فضای سیاسی آمریکا رقم خواهد زد؟ مهمترین تاثیر به وجود آمدن تغییر در ساختار این دو مجلس، سرویس کردن دهان رئیس جمهور است! حالا چند سال است که فضای سیاسی آمریکا آنقدر دو قطبی شده که دو جناح جمهوریخواه (قرمزها) و دمکرات (آبیها) لذت زیادی میبرند از اینکه چوب کنند توی سوراخ آستین رقیب. البته امیدوارم ذهنشان به اندازه شما منحرف نباشد ولی خب، واقعا اوضاع از همین قرار است. دیگر دو جناح کاری به این ندارند که این قانون خوب است، خوب نیست، بدرد کسی میخورد یا نمیخورد، بلکه فقط تلاش میکنند تا مانع آن شوند که حزب رقیب بتواند آن را به تصویب برساند.
اگر مجلسهای کنگره دست رفقای همحزبی رئیس جمهور نباشد، این یک مانع اساسی در فعالیت او خواهد بود. چرا که مجلسها مدام تلاش خواهند کرد که فعالیت رئیس جمهور را محدود کنند، یا آن را به سوی اهداف خود سوق دهند. در شرایطی که اکثریت مجلس در دست حزب رئیس جمهور نباشد، رئیس جمهور مجبور است به شکل مداوم از امکانی به نام دستورات اجرایی مایه بگذارد که پایینتر به آن خواهیم پرداخت.
کنگره مساوی از احزاب
از پیچیده ترین شرایط سیاسی، نزدیک بودن آمار نمایندگان دو حزب در کنگره است. درست مثل شرایط کنونی، که آمار نمایندگان در دو کنگره به شدت بینابینی است. در این وضعیت با هر مرگ، استعفا، سرماخوردگی، پریود، و خلاصه هر چالشی که نمایندهای از یک حزب با آن رو به رو شود، شاریط تغییر کرده و توپ در زمین حریف میافتد. و مثلا ممکن است قانون مورد علاقه رئیس جمهور، بخاطر غیبت فقط یک نماینده، به اکثریت آرا نرسد!
همچنین در این شرایط بینابینی که خدمت شما عرض میکنم، نقش معاون رئیس جمهور نیز بسیار پررنگ خواهد بود. چرا که او به شکل قانونی رئیس مجلس سنا نیز محسوب میشود. معاون رئیس جمهور همیشه در مجلس حضور ندارد و در نبود او یک عضو مهم از حزب است که سنا را مدیریت میکند، و اغلب معاون رئیس جمهور فقط زمانی در مجلس حاضر میشود که رای سناتورهای دو حزب 50-50 با هم برابر باشد. فلذا در این موقعیت معاون وارد عمل شده و بعنوان رئیس مجلس سنا، با نشان دادن انگشت وسط خود به حزب رقیب، رای 51 را به نفع حزب خود صادر کرده و قانون مورد نظر را به تصویب میرساند یا رد میکند.
دستورات اجرایی رئیس جمهور آمریکا
در شرایط سیاسی که آمار دو حزب در کنگره بسیار نزدیک به همدیگر است، یک امکان است که به مدد رئیس جمهور میآید و به آن “دستورات اجرایی” گفته میشود. در واقع این یک امکان است که برای مواقع مبادا گذاشته شده، تا روسای جمهور بتوانند با صلاح دید خودشان، بدون نیاز به کسب رای از سوی کنگره، قوانینی را اجرا کنند. همچنین این اختیار برای رد کردن قانونهایی که در کنگره تصویب شده هم هست. و رئیس جمهور میتواند اصطلاحا با وتو کردن قوانین کنگره، آنها را رد کند. و تحت این شرایط آن قانون دوباره به مجلس بازگشته و اگر دو/سوم از نماندگان به آن رای بدهند، رئیس جمهور ملزم میشود که آن را اجرایی کند. اما خب در شرایط فعلی که دو سوم از کنگره متعلق به هیچ یک از احزاب نیست و دو گروه اختلاف آماری بسیار کمی دارند، چنین چیزی شدنی نیست. بگذریم.
اینکه رئیس جمهور مجبور شود هی فرت و فرت از دستورات اجرایی خود مایه بگذارد شرایط را برای او مشکل میکند. چرا که این سرپیچی فرماندارهای ایالتها از این قوانین محتملتر خواهد بود و همچنین یک مشکل عمده عملی کردن قوانین با استفاده از اختیارات اجرایی، این است که امکان باطل شدن اختیارات یاد شده توسط رئیس جمهور بعدی وجود دارد. فلذا پشتوانه خیلی قویای نخواهند داشت.
به همین خاطر است که در آمریکا همه ساله بحث بر سر سقط جنین داغ است. باراک اوباما وارد برجام میشود و ترامپ به راحتی آن را از بین میبرد. این موارد شامل بیمه شهروندان در دوران اوباما، یا قوانین سخت مهاجرتی در دوران ترامپ و همچنین خروج او از معاهدات نیز میشوند. تصمیماتی که همگی که دوام زیادی نداشتند، بخاطر اینکه با استفاده از اختیارات اجرایی اعمال یا انفصال میشوند.
تا بعدترها؛
با احترام، جناب وی.