جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
توییتر
اینستاگرام
تلگرام
جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
  • بینش سیاسی
  • سیاست داخلی

برای زن، زندگی، آزادی

  • 13 مهر 1401
  • 10 minute read
برای زن، زندگی، آزادی

اگر بخواهیم یک منبع آب را پر کنیم، نیاز به چندین سطل آب است. دقیقا نمی‌توان گفت که چند سطل، اما در نهایت یکی از آنها سطل آب آخر است. برای قطع کردن یک درخت نیز ما شرایط مشابهی پیش رو داریم. دقیقا نمی‌توان گفت که باید با تبر چند ضربه به درخت وارد کنیم؛ اما یکی از این ضربات ضربه آخر است. ما در ناآرامی‌های پس از مرگ مهسا امینی، با چنین شرایطی رو به رو هستیم. این خبر سطل آخر آبی بود که تحمل مردم را سر ریز کرد و ضربه آخر تبر بود بر تاب آوری جامعه، که سبب بارآمدن این اعتراضات شد. 1

به زبان ساده و از زاویه‌ای دیگر اگر بخواهم به شما شرح دهم “شکاف میان دولت و ملت”، “ناعدالتی اجتماعی”، “فشارهای اقتصادی” و “تناقضات موجود در ساخت سیاسی” از مهم‌ترین ‌زمینه‌های شکل گیری این ناآرامی‌ها هستند که هرکدام از این موضوعات بسیار جای بحث دارند.

وضعیت ایران در درپاردایم جدید جنگ منطقه‌ای و بین‌الملل، از منظر شاخص‌های بقا و برتری جوامع
وضعیت ایران در درپاردایم جدید جنگ منطقه‌ای و بین‌الملل، از منظر شاخص‌های بقا و برتری جوامع

مثلا اینکه شکاف میان دولت و ملت چگونه بین مردم و حکومت فاصله انداخته و سبب شده بخش قابل توجهی از جامعه نه از مناسبات سیاسی حکومت باخبر باشند، و نه میلی به شرکت در آنها داشته باشند. به یاد دارم در کلاس‌ آقای صادق زیباکلام، ایشان درباره جدایی دولت از ملت در اواخر دوران پهلوی اینطور میگفت که «یک روز درحال بیرون رفتن بودم که دیدم تابلوهایی در خیابان نصب شده. اصلا نمی‌دانستم اینها برای چه هستند. بعد‌‌تر فهمیدم حکومت انتخابات برگزار کرده» اکنون هم جو حاکم بر ایران مطلقا همین‌گونه است. به شخصه با وجود آنکه این همه درگیر سیاست هستم، در انتخابات چند سال قبل مجلس، تا چندروز اصلا نمی‌دانستم که انتخاباتی در کار است. در خیابان‌های تهران عکس آقای هاشمی رفسنجانی را بسیار می‌دیدم، اما گمان می‌کردم که اینها برای بزرگداشت سالگرد وفات اوست! تا بعدتر فهمیدم که نه؛ پوسترهای کاندیداهای مجلس بوده برای اینکه از پهلوی او چند رای نصیبشان بشود.

درباره نبود عدالت اجتماعی، جالب است بدانید که از سال 90 تا 97، پنجاه درصد از مردم پایین جامعه، دارای کمتر از بیست درصد از سرمایه ملی بوده‌اند.2 چنین چیزی به این معناست که در کشور ما تبعیض، اختلاف طبقاتی و عدم توازن توزیع امکانات، بیداد می‌کند. یا به زبان خیلی ساده‌تر یعنی 40درصد از سرمایه ملی کشور، فقط برای کمتر از 10درصد از مردم است. عجیب تر اینکه این شکاف درحال بیشتر شدن است. بعید نیست اگر تا سالهای پیش رو، نیمی از سرمایه به 10درصد مرفه جامعه برسد.

نمودار میزان توزیع ثروت به تفکیک دهک‌های جامعه.
نمودار گویاست. 50درصد از سرمایه ملی در دستان دو دهک بالای جامعه و 50 درصد باقیمانده برای دهک‌های یکم تا هشتم : )

از فشارهای اقتصادی و تناقضات موجود در ساخت سیاسی هم اگر چیزی ننویسم بهتر است. به‌هرحال همه به اندازه‌ای از آنها می‌دانند که لزومی نداشته باشد اینجا زخم‌هاشان را تازه کنم. آخر چه بگویی؟ گفتن ندارد دیگر. اما با این همه اینها درحالی اتفاق می‌افتد که سیستم یکپارچه حکومت منکر تمامی بحران های مطرح شده فوق است. و این نادیده گرفتن آنقدر سیستماتیک است که رهبر جمهوری اسلامی طی صحبت‌های خود ناآرامی‌‎های اخیر را تماما برآمده از نقشه‌های شوم دشمن خواند که چشم دیدن رشد و پیشرفت ایران اسلامی را ندارند.

البته که این صحبت‌ها خوراک فکری‌ایست برای قشر هوادار نظام؛ و در لایه‌های درونی‌تر حکومت، بحث‌های جدی‌‌تری در خصوص نحوه پدید آمدن این ناآرامی‌ها وجود دارد. اما به گمانم بد نیست اگر در این میان پدرخوانده برای برقراری دیالوگ با معترضین کمی تلاش هم کند. ولی گوششان بدهکار نیست دیگر، میتوان چه ‌کار کرد؟

ناآرامی‌های فعلی گرچه به شکل مستمر درحال مقایسه شدن با نمونه‌های پیشین مثل سال 88یا98 هستند، اما تفاوت‌های آنها را نمی‌توان نادیده گرفت. در سال 88 ما با ناآرامی‌های تماما سیاسی‌ای مواجه بودیم که دامنه شکل گیری آنها – با توجه به محل‌‌های تجمع و طیف هواداران کاندیداها – محدود بود به قشر مرفه و متوسط رو به بالای جامعه. جز کلان‌شهرهای کشور که در آن کلان‌شهرها نیز اعتراضات محدود به مناطق مرفه بود، شهرهای کوچک‌تر هیچ حضوری در این تجمعات نداشتند و به کلی درک درستی از دلایل شکل‌گیری آن نیز وجود نداشت.

در ناآرامی‌های آبان 98 اما، شرایط گردش کاملی نسبت به سال 88 داشته و این بار با گران شدن بنزین، مردمی به خیابان آمدند که با این افزایش قیمت، زندگی خود را تباه شده می‌دانستند. اگرچه محدود کردن دلایل اعتراضات به گران شدن بنزین صحیح نیست اما این افزایش قیمت 200درصدی همان سطل آخر آبی بود که ظرفیت مردم را سرریز کرد. مطالعه جغرافیای اعتراضات و مردم شناسی طیف معترضین در آبان 98، گویای این است که آنها عمدتا از بدنه متوسط و طبقه فرودست جامعه بودند.

در بحران‌اخیر طیف معترضین را نمی‌توان آنچنان محدود به قشر خاصی از جامعه دانست. گرچه عمده معترضین از طبقه متوسط شهری و مرفه جامعه هستند، اما در این مطالعه موردی ورای طبقه اجتماعی‌ای که مردم معترض از آن برخاسته‌اند، باید گروه‌سنی، بستر رشد و جنسیت را مورد توجه قرار داد؛ و دقیقا همین عوامل هستند که سبب می‌شوند شما با مقایسه ناآرامی‌های آبان 98 و اعتراضات اخیر، شاهد تفاوت‌های ملموسی، از اختلاف آمار قربانیان گرفته تا میزان تخریب‌ها، همه‌گیر شدن آن در بستر اینترنت و همچنین تداوم اعتراضات.

آبان 98، مردم معترض با توجه به آنکه برآمده از طبقه فرودست بودند، در استفاده از فضای مجازی و اینترنت مهارت کمتری داشتند. اما از سوی دیگر، به دلیل اینکه گمان می‌کردند چیزی برای از دست دادن ندارند، در خیابان کمتر محافظه‌کار بوده و با از جان گذشتگی با نیروهای امنیتی وارد جنگ میشدند. درحالی که معترضان ناآرامی‌های کنونی درخیابان رفتارهای محتاطانه‌ای داشته و ضمن حضور فعال در فضای مجازی، قواعد کار با آن را بلدند.

گرداننده‌های میدان اعتراضات

از رنج سنی معترضین غافل نشویم، بچه‌های دهه هشتاد. این نسل عمدتا از وضعیت فعلی کشور منزجر و ناامید هستند. آنها نسبت به پدر و مادرهای خود که اغلب شرایط فعلی جامعه را با گذشته و کودکی خود مقایسه می‌کنند، صبوری کمتری داشته و برعکس آنها، وضعیت و امکانات فعلی، برایشان رضایت بخش نیست.

تصویری از اعتراضات در دانشگاه صنعتی شریف
تصویری از اعتراضات در دانشگاه صنعتی شریف

عمده متولدین این نسل به برخلاف جوانان دهه‌های پیشین، که با فرهنگ “قناعت”، “صبوری” و “سازگاری” پرورش یافته‌اند، از صراحت بیشتری برخوردار بوده و همچنین تلاشی برای سانسور کردن خود نمی‌کنند. آنها دربرهه‌ای به دنیا آمده‌اند که حکومت با ندانم کاری درحال “برخورد سخت” با ماهواره بود. کمی بعد کامپیوترها از ادارات دولتی و خانه‌های قشر مرفه، به طبقه متوسط رسید و همگانی شد.

ورود به نوجوانی این نسل همزمان شد با همه‌گیر شدن اسمارت‌فون‌ها، و اندکی بعد خود آنها نیز به این بازی راه یافتند. به واسطه این همزمانی، آنها تسلط کامل‌تری به این حوزه داشته و حتی راهنمای پدران و مادران خود هستند. این سبب شده که فرهنگ رشد و تربیت آنها، نه به شکل بومی که جهانی باشد، به مانند همسالان خود در دیگر نقاط جهان.

این نسل بیشتر زمان خود را در شبکه‌های اجتماعی گذرانده و طبعا مشاهده و مقایسه Lifestyle دیگر افراد از جوامع -اغلب توسعه یافته- و یا طبقه مرفه ایران، بخش قابل توجهی از این زمان را به خود اختصاص داده. آنها در بحبوحه اعتراضات 88 بسیار کوچک بودند، در اعتراضات 98نیز عمدتا نوجوانانی درحال به پایان رساندن تحصیلات بوده و حالا تقریبا بزرگ شده‌اند.

لازم به ذکر نیست که برای جوانان  50-60 و 70 شرایط به کلی متفاوت بوده. شما اگر متولد یکی از این دهه‌ها بوده و در طبقه متوسط یا فرودست رشد می‌کردید، احتمالا تا سالهای نوجوانی یا جوانی‌تان مواجهه چندانی با طبقه‌های مرفه جامعه نمی‌داشتید. برای طبقه مرفه نیز همچنین. این یعنی فامیل‌های شما، دوستان شما، مدرسه‌ای که می‌رفتید و به کلی شبکه اطرافیان‌تان تقریبا شرایط مشابهی با سطح رفاه خانواده شما داشت حالا نهایتا کمی بالاتر یا کمی پایین‌تر. چیزی به نام اینترنت امروزی‌هم به کل نبود. معدود کامپیوتر‌های خانگی آن زمان متعلق به طبقات بالای جامعه بود که از مسئولین عالی‌رتبه کشور بوده، تاجر بودند، کارخانه داشتند و امثالهم. که با مسنجرهای آن کامپیوتر‌ها نیز، تنها می‌شد با افراد دیگری که آنها هم فرزندان همین طبقه بودند، ارتباط برقرار کرد. و به شکل کلی هر طبقه از جامعه محصور در محیط خود بوده و مقایسه چندانی در این میان وجود نداشت که نارضایتی چندانی را در پی داشته باشد.

با این همه اما حکومت ایران به شرایط متفاوت رشدی نسل هشتاد، بی‌توجهی کرده و آنها را با همان قواعد و اصولی بارآورد که نسل‌های پیش از این بار می‌آمدند. درواقع با سیاست رشدی-تربیتی “الله بختکی”. و این عدم برخورداری حاکمیت از سیاست‌های تربیتی سازگار با این نسل، طبعا سبب شده که آنها مطابق میل آنها نبوده و با جو تربیتی مختص به خود رشد کنند. جو تربیتی‌ای که کوچکترین همخوانی‌ای با حکومت مرکزی نداشته و با آن سازگار نیست. حالا که این دو قطب متضاد به یکدیگر پیوند خورده‌اند، این نسل از جوانان، از جمهوی اسلامی انتظار چیزی را دارند که نمی‌تواند به آنها بدهد. و جمهوری اسلامی از آنها انتظار دارد کسانی باشند، که این جوانان نمی‌توانند باشند.

مَثَل آن بنده خدایی شده که به ده راهش نمی‌دادند، اما سراغ خانه کد خدا را میگرفت. حالا جمهوری اسلامی برای کسانی حرف از تقوا و فروع دین میزند که نهاد دین را به زور قبول دارند (لبخند). جوانان نیز از حکومت انتظار آزادی‌هایی را دارند که در اکنونِ کشورهای اروپایی رواج دارد. و این تقابل سبب کج فهمی‌هایی در نهاد حکومت شده که به همین خاطر بعید هم نیست آنها را به دشمن و فلان و بهمان وصل بداند.

سن مسئولین جمهوری اسلامی آنقدر سر به فلک کشیده و آنها آنقدر طی این سالها درگیر مسائل سیاسی-امنیتی و بحث برسر نحوه اعمال سیاسیت‌های دینی بوده‌اند، که عملا حالا دیگر هیچ قرابت و درکی از قشر جوان جامعه ندارند. تمامی این چالش‌ها، با کوته‌بینی مسئولین و فشل بودن سیستم حکمرانی ترکیب شده و در نهایت این قفل شدگی چرخه مسائل را پدید آورده.

Crowd of people protests, silhouette. Revolution, protest, demonstration, riot, strike. Vector illustration, eps10.

یک انقلاب در حال وقوع است؟

بدون تعارف اگر بخواهم بگویم، آنچه که اکنون درحال وقوع است فاصله معناداری تا وقوع یک انقلاب دارد. اگر به پدید آمدن یک انقلاب ایمان دارید امیدوارم این نظر من سبب سرخوردگی شما نشود. در گفتنش هم تردید داشتم، اما دوستم به من گفت که خوشبینی آدمها به تحقق چنین امری، بیشتر می‌تواند کشنده باشد تا لااقل طرح ریزی‌ آنها برای یک اتفاق واقع بینانه تر. فلذا تصمیم گرفتم که آن را برای شما نیز به اشتراک بگذارم.

گروه‌های اپزویسیون، مخالفین فعلی حکومت را چیزی حدود 70درصد تخمین میزنند. من آمار دقیقی از آن ندارم و خود حکومت هم خداراشکر معتقد است هیچ مخالفی ندارد (لبخند). فلذا گرچه موافق این عدد نیستم، اما اشکالی ندارد، از همین 70درصدی که اپزویسیون گفته استفاده می‌کنیم. حالا ما در یک سبد هفتاد درصد از مردم را داریم و در سبد دیگر سی درصد. با این تفاوت که آن سی درصدِ سبد دوم، حکومت را هم با خود دارد. آن سی درصد متشکل از افرادی هدفمند است که به گفته خودشان رهبر اگر فرمان دهد جانشان را فدایش می‌کنند و خلاصه از این قبیل قربان صدقه رفتن‌ها. آیا گروه‌های مخالف حکومت از چنین همبستگی‌ای برخوردار هستند؟ پاسخ من خیر است. آیا سی‌درصد از مخالفین حکومت نیز حاضر اند جان را فدای یک هدف مشترک کنند؟ باز هم پاسخ من خیر است. تازه اینها درحالی است که موافقان نظام از سلاح، توان نظامی و قدرت پایداری در میدان نیز برخوردارند.

عمدتا ذهنیت‌های مردم ایران از انقلاب، همان چیزیست که در سال 57 اتفاق افتاد. که عده‌ای به خیابان ریختند، زدند، کوبیدند و در نهایت به پیروزی رسیدند. آنها بی‌نهایت عوامل متعدد را نادیده میگیرند. دربار شاه طی آن سالیان از ثبات برخوردار نبود. فساد زیادی نظامیان و ارتشیان را درگیر کرده بود، نظامیان از سوی حکومت برای مقابله با انقلابیون مدیریت نشدند، محمدرضا پهلوی بیمار بوده و اختلافات او با فرح نیز بالا گرفته بود و… سرتان را درد نیاورم. شاید بعدتر بیشتر درباره آن نوشتم، اما بسیاری از این قبیل چالش‌ها با یکدیگر ترکیب شده و در نهایت با خروج شاه از کشور، خود انقلابیون نیز با انقلابی زودهنگام مواجه شدند.

شاید با خود بگویید که خب الان هم شرایط مشابه همان موقع است. من در این مورد با شما هم نظر نیستم. چرا که شیوه مدیریت کنونی کشور به اندازه روزهای سلطنت محمدرضا شاه، متکی به یک فرد نیست. و کشور درحال حاضر توسط یک شبکه جمعی‌‎ای درحال مدیریت شدن است که نبود آقای خامنه‌ای ضربه بزرگی به این شبکه وارد می‌کند. اما به شکل مطلق آن را از پای در نمی‌آورد. یا اینکه برخلاف ذهنیت‌های مخالفین حکومت از کشنده بودن فساد در سیستم نظامی، یا برخی ارگان‌ها، بایستی بدانید که این فسادها اختلالی در عملکرد نهاد‌های مربوطه ایجاد نمی‌کند و سیستم حکومت به مرحله‌ای رسیده که می‌تواند بدون دردسر اینچنین فساد‌ها را در خود هضم کرده و بدون توقف به حرکت خود ادامه دهد.

فلذا با در نظر گرفتن بند‌های فوق، مایلم از شما دعوت کنم که بیایید پرونده “تغییر رژیم با آمدن در خیابان” را ببندیم. احتمال وقوع چنین پدیده‌ای حدااقل در کوتاه مدت ضعیف به نظر می‌رسد. مخالفین حکومت برای به ثمر نشستن این ایده، نیازمند مقدار بیشتری از نارضایتی در سطح جامعه هستند، چرا که در برهه فعلی، این جریان از نیروی کافی در کف خیابان برخوردار نیست! چه بسا که حکومت از توان نظامی فوق‌العاده‌ای داراست و در طی این سالیان هم نشان داده که از برخورد سخت و قهرآمیز با معترضین بدش نمی‌آید. گوشش هم به هیچ حرف حسابی بدهکار نمیشود.

از جانب دیگر، حتی اگر توان نظامی حکومت و همچنین سایر مخالفت‌های داخلی را نیز نادیده بگیریم، جمهوری اسلامی اکنون رفیق فابریک روسیه و چین است. پوتین مدتها پیش گفته که اجازه وقوع انقلاب در کشورهای اطراف را نخواهد داد. خود این مساله به معنای آن است که حتی برای پیشگیری ممکن است دخالت نظامی کند، همانطور که در انقلاب قزاقستان دخالت کرده و آن را ناکام گذاشت! این سناریو برای ایران بعید است اما بد نیست آن را پس ذهنتان داشته باشید.

 چین را نادیده نگیریم. رئیس جمهور چین دقیقا یک هفته پیش از وقوع تحولات اخیر در کشور، در سخنرانی خود در اجلاس شانگهای به ایران اخطار داده بود که مراقب وقوع اینچنین انقلاب‌هایی باشد. این یعنی دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی چین، زودتر از دستگاه‌های امنیتی ایران، به آن پی برده‌اند (پوزخند). چین اهل دخالت نظامی نیست، اما باید مد نظر داشته باشید که در موقعیت‌های خطر، تکنولوژی چینی‌ها نیز در حمایت از جمهوری اسلامی به کار گرفته خواهد شد. این یعنی بدانید که سیستم فیلترینگ فعلی از کجا آب می‌خورد، یا اینکه اگر فردا روزی حکومت گفت که موفق شده فناوری تشخیص چهره را به شکل بومی تولید کند، بفهمید که از کجا آمده (چشمک).

 و در خصوص دیگر کشورها، متاسفانه باید خدمتتان عرض کنم که دنیا دنیای حرامزاده‌ ایست. با پول می‌توان بسیاری لابی‌ها داشت، می‌‎توان بسیاری را خرید و فروخت. همانطور که طی اعتراضات اخیر شعارهای “احترام به حقوق کاربر” در اینستاگرام و واتسپ مثل ماست وا رفتند، کشورهای اروپایی نیز بعید نیست اگر در ازای یک معامله گران، فریاد معترضین کشور را نشنیده بگیرند. همانطور که در عربستان هنوز بر سر میدان‌ها با شمشیر گردن قطع میکنند، اما کسی به آنها حتی نمی‌گوید بالای چشمت ابروست.


  • 1- بخشی‌ از صحبت‌های عباس عبدی، تحلیل‌گر
  • 2- متاسفانه منبع این نمودار را دقیقا نمی‌دانم! تصادفا در فایل‌هایم به چشم آمد.

پی‌نوشت: این صحبت‌ها برای باز داشتن شما از اعتراض برای دریافت حقوق مسلمی که دارید نیست. بسیار کوته‌بینانه است اگر کسی چنین برداشتی کند. تنها چشم‌انداز من از مسائل فعلی‌ است که نوشته‌ام.

پی نوشت دوم: من قویا جدال و ستیز میان دو گروه حامیان حکومت و مخالفین آن را معیوب می‌دانم. امیددارم که بتوانم در این باره بیشتر بنویسم. صمیمانه تقاضا می‌کنم که مقابل هم‌قرار گرفتن این دو گروه در این مطلب را به این معنا نپندارید که گروه مقابل، دشمنان شما هستند.


تا بعدترها

با احترام، جناب وی.

0
Total
0
Shares
0
0
0
تگ‌ها
  • آینده جمهوری اسلامی
  • ارزشی
  • اعتراض به بنزین در آبان 98
  • اعتراضات آبان 98
  • برانداز
  • جمهوری اسلامی
  • چین
Previous Article
  • آداب زیست ایرانی
  • بینش سیاسی
  • معضلات فکری

گشت مرگشاد

  • 4 مهر 1401
خواندن
Next Article
  • سیاست داخلی

استارلینک در ایران

  • 25 مهر 1401
خواندن
ممکن است بپسندید
خواندن
  • 5 min
  • سیاست داخلی

تیم ملی ایران

خواندن
  • 5 min
  • بینش سیاسی
  • دسته‌بندی نشده

شبکه من و تو

تصویر صندوق رای
خواندن
  • 7 min
  • سیاست خارجی

انتخابات میان دوره‌ای آمریکا

خواندن
  • 8 min
  • سیاست داخلی

اعتصابات سراسری

خواندن
  • 13 min
  • آداب زیست ایرانی
  • رشد جمعی
  • سیاست داخلی

مبانی قانون‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

©️ مستر وی دات‌کام
  • درباره وی
  • ارتباط با وی
  • چهارچوب حفظ حریم خصوصی
  • چهارچوب فعالیت‌ها
برای مقاصد غیرتجاری، کپی بدون ذکر منبع هم مجاز است.

Input your search keywords and press Enter.