جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
توییتر
اینستاگرام
تلگرام
جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
  • سیاست داخلی

تیم ملی ایران

  • 5 آذر 1401
  • 5 minute read
تیم ملی ایران

در کنشگری سیاسی، چه خوشتان بیاید و چه خوشتان نیاید هر اقدامی بایستی بازخورد داشته باشد، و شما پس از هرگامی، برنامه ریزی برای یک گام بعدی داشته باشید. این موضوعی است که این روزها اصلا به آن توجه نمی‌شود و فرایند تصمیم‌‌گیری‌ها و اظهار نظرها همینطور الله بختکی‌ است. نمونه‌های آن بسیار اند. مثل موج اعتراضات در 24-25-26 آبان. خب این بسیار عالی است، اما عمل بعد از آن چیست؟ حتی خیلی‌ها خوششان آمد و 27-28-29 آبان را نیز دست از همه‌چیز کشیدند، ولی مگر می‌شود همینطوری سه روز سه روز کشور را تعطیل کرد؟ خیر! باید یک استراتژی در پشت پرده این اهداف باشد. که متاسفانه نبود.

این کنشگری بی‌نظم، بی‌هدف و الله بختکی در خصوص تیم ملی نیز وجود داشت. این چند مدت فوتبالیست‌های لیگ پس از گل‌هاشان خوشحالی نمی‌کردند، استقلالی‌ها کمتر از یک ماه قبل جام گرفتند و خوشحالی نکردند، کاپیتان تیم ملی در نشست خبری درباره مردم صحبت کرد و مشخصا همه بازیکن‌های تیم‌ملی در بازی اول سرود ملی نخواندند، پس از دو گلی که زدند هم ابراز خوشحالی‌ای نبود، اما گام بعدی چه بود؟ هیچ! با این همه پاسخ بازیکنان شعار بی‌شرف، بی‌شرف بود که در استادیوم وضوحا به گوش می‌رسید، و خوشحالی‌های خیابانی بعد از بازی. در واقع پاسخی که آنها گرفتند، همان گام بعدی‌ای بود که پاید هدفمند برداشته می‌شد، اما هیچ هدفی پشتش نبود. تنها جماعتی که در خانه نشسته بودند، برای خوشحالی از باخت وقیحانه این تیم به بیرون ریختند. که اصلا چنین چیزی با هیچ منطقی سازگار نیست.

چطور می‌شد با وجود همراهی‌های ملی، باز هم از باخت آنها خوشحال شویم؟ چون همراهی‌شان را کافی ندانستیم؟ واه! که چه خودخواهی بی‌جایی؛ ما که باشیم که بخواهیم تصمیم بگیریم حد و اندازه حمایت افراد چقدر باشد؟ چه خودخواهی بی‌جایی که ما توقع داشته باشیم خودمان هیچ نکنیم، اما هرچه گفتیم همه به سازمان برقصند. این شدنی نیست آقا جان! کنش‌ها نیاز به واکنش دارند، اقدامات نیاز به دستاورد دارند و بازیکنان تیم ملی دیدند هرچقدر هم بخواهند هزینه بدهند، باز انتظارات یک‌‍سری بیشتر می‌شود. باز کسانی هستند که از روی کاناپه به آنها فحش دهند که چرا فلان کار را نکردند، که چرا در نشست خبری به خامنه‌ای فحش ندادند، یا چرا لباس پیشنهادی با پرچم شیر و خورشید را نپوشیدند، چرا اصلا بازی می‌کنید!

فلذا مساله ساده‌ است. تیم ملی دید حساب و کتاب معقولانه‌ای وجود ندارد. انتظارات از سوی کسانی که اغلب‌شان هیچ نمی‌کنند، زیاد است و توانشان‌ کم. فلذا به سبک خودشان کارشان را انجام دادند. و اگر شمارا ناراحت می‌کند، بایستی به این بیاندیشید که همه قرار نیست آنطور که شما می‌خواهید هزینه بدهند.

تیم تیمِ جمهوری اسلامی است؟

شما گمان می‌کنید چون جمهوری اسلامی می‌گوید این تیم مال من است، یا چهار تا ریشوی دوزاری می‌ریزند توی خیابان و برد تیم را جشن می‌گیرند باید تیم را بدهید برود؟ خب اگر اینطور باشد که اوضاع خیلی خراب است! اگر اینطور باشد که جمهوری اسلامی می‌گوید کشور مال من است، آنوقت چه؟ کشور را می‌دهید برود؟ مگر این ریشو ها عمری نیست که شما را وطن فروش صدا می‌کنند؟ شما کشورتان را دادید رفت؟ نه جانم! مبارزه همین است، تیم، تیم ملی است و این ملت پس از برد بازی باید آنطور به خیابان می‌آمد که بلانسبت شما کون همه‌ی این ریشو ها بسوزد. مطمئن باشید اگر پس از بازی، به‌جای این جمعیت هزار نفری، ده میلیون نفر به خیابان می‌آمدند، آنوقت این تیم ملی، می‌شد بزرگترین معضل و دشمن همین جمهوری اسلامی که الان تیم تیم می‌کند.

این را هم خدمتتان عرض کنم که این دوگانه سازی‌هایی که شهدا را در مقابل شادی فوتبال قرار می‌دهد را اصلا قبول ندارم. مگر بعد از باخت تیم به انگلیس که مردم آنطور شادمانی کردند کسانی کشته نشده بودند؟ چطور آن موقع شادمانی داشت؟ الان ندارد؟ دلیل این تناقضات این است که ما ساختار و فکری نداریم. بلکه ساختار فکری‌مان را از بیرون تهیه و تنظیم می‌کنند. مساله اینجاست؛ شما باید بپذیرید که دو مساله می‌توانند بدون اینکه منافاتی با هم داشته باشند به رسمیت شناخته شوند. شما می‌توانید هم از برد تیم ملی خوشحال شوید، هم از کشته شدن هم‌وطنان ناراحت. اما آنجایی این مساله را بایستی خیانت تعبیر کرد که برد تیم ملی عاملی شود برای اینکه شما کشته شدن هموطنان را فراموش کنید.

این منطق‌های دوگانه عمری است که در گوش مردم خوانده شده. عمری است که جمهوری اسلامی می‌نالد که آی آقا جان، حجابتان را که رعایت نمی‌کنید شهدا تنشان در گور می‌لرزد! آی آقا جان، شما اگر فلان کنید و چنان کنید خون شهدا را پایمال کرده‌اید. نه جانم! اینکه شهدا رفتند 8سال از کشور دفاع کردند چه ربطی به حجاب دارد؟ الان هم همینطور است. شهدایی که در طول این دوماه کشته ‌شده‌اند نیز در راه آزادی و آزادگی مردم‌شان جان داده‌اند. با کدام منطقی اینطور تعبیر می‌کنید که شادی کردن مردم کشور خیانت به خون این شهداست؟ شادی تیم که دست‌مایه‌ای برای فراموشی آنها نشده، کسی قرار نیست برای وطن کوتاه بیاید که.

درباره سرود جمهوری اسلامی

ببینید، من از بخش‌هایی از این سرود – احتمالا بدانید کجاها را می‌گویم- خوشم نمی‌آید. اول و آخر هم باید عوض شود. ولی حالا تا وقتی که حکومت این است سرود رسمی کشور این است، خب باید یک جوری تحملش کرد تا ببینیم چه می‌شود. فلذا در این شرایط احتمالا ببینید کسانی هستند که می‌خوانند و کسانی هستند که نمی‌‎خوانند. این بخشی از انتخاب‌شان است و خواندن سرود ملی دال بر این نیست که دل آنها با حکومت است. مگر همین علی کریمی، عمری سرود جمهوری اسلامی نخوانده؟ الان باید با او چه کنیم؟ یا لابد آن وقت‌ها ایراد نداشته و حالا اشکال دارد؟ نخیر، نمی‌شود که! این سرود از اولش معیوب بوده و حالا این بخش‌هایش بیشتر به چشم می‌آید. که خب باید صبر کرد باید صبر کرد تا آن موقع که به انتخاب مردم تغییر کند. این نظر من است.

تخریب گسترده تیم

این موضوع که میخواهم خدمتتان عرض کنم یک مساله شهودی است. یعنی یک احساسی در درونم هست که این را می‌گوید و دقیقا نمیدانم چقدر صحیح است. اما گمان می‌کنم حتی اگر بازیکنان تیم ملی بسیار زیاد و علنی هم از اعتراضات حمایت می‌کردند، نتیجه ماجرا همین بود و آنها بخاطر بازی کردن تخریب می‌شدند. در واقع همه چیز از پیش تعیین شده بود. دلیل این حرفم، موج تخریب‌هاییست که در خرداد ماه بر علیه تیم ملی جریان پیدا کرد.

آن زمان تیم قرار بود در کانادا دیدار تدارکاتی داشته باشد، و در آن زمان هم حامد اسماعیلیون، مدیران پشت پرده و گروه خود، به شکل شبانه‌ روز تلاش کردند تا این دیدار تدارکاتی لغو شود! آن موقع می‌گفتند فدراسیون فوتبال خون شور است و چون توسط حکومت اداره می‌شود نباید هیچ اعتنایی به آن کرد. و در طول این چندماه موج حملات دامن بازیکنان تیم را هم گرفت.

من هرچه به گذشته نگاه میکنم آن زمان اعتراضات و ناآرامی‌ای در جریان نبود اصلا خیلی ها این رفتار حامد اسماعیلیون را درک نمی‌کردند. می‌گذاشتند روی حساب داغدیده بودنش. اما گویا ماجرا هدفمند تر از این بوده. فلذا خیلی هم نمیشود مطمئن بود که این منفور سازی تیم ملی صرفا مربوط به اعتراضات کنونی است. بلکه ریشه‌های عمیقی در گذشته دارد، که اگر در یک تصویر بزرگتر‌ آن را ببینیم، احتمالا اجزای آن بیشتر با یکدیگر همخوانی خواهند داشت.


تا بعدترها؛

با احترام، جناب وی.

0
Total
0
Shares
0
0
0
تگ‌ها
  • ایران
  • جمهوری اسلامی
  • حکومت
  • سیاست
Previous Article
  • سیاست داخلی

اعتصابات سراسری

  • 16 آبان 1401
خواندن
ممکن است بپسندید
خواندن
  • 5 min
  • سیاست داخلی

تیم ملی ایران

خواندن
  • 8 min
  • سیاست داخلی

اعتصابات سراسری

خواندن
  • 13 min
  • آداب زیست ایرانی
  • رشد جمعی
  • سیاست داخلی

مبانی قانون‌گذاری

خواندن
  • 9 min
  • بینش سیاسی
  • سیاست خارجی
  • سیاست داخلی

تحریم‌ برای آزادی!

خواندن
  • 11 min
  • رشد جمعی
  • سیاست داخلی

آرمان‌ خواهی تحمیلی

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

©️ مستر وی دات‌کام
  • درباره وی
  • ارتباط با وی
  • چهارچوب حفظ حریم خصوصی
  • چهارچوب فعالیت‌ها
برای مقاصد غیرتجاری، کپی بدون ذکر منبع هم مجاز است.

Input your search keywords and press Enter.