جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
توییتر
اینستاگرام
تلگرام
جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
  • رشد فردی

ما به تایید دیگران محتاجیم

  • 30 بهمن 1400
  • 8 minute read
برخی از مطالب Hide
  1. چه می‌شود اگر دیگران کمتر شما را بپسندند؟
    1. اثرات توجه به خواسته‌های دیگران، در تصمیم گیری:
  2. اثر تایید دیگران در احساس نارضایتی از زندگی
  3. اثر تایید دیگران در احساس نارضایتی از زندگی
  4. اثر فضای مجازی بر افزایش نارضایتی از زندگی:
    1. زندگی با فضای مجازی چگونه است؟
    2. راه حلی وجود دارد؟
    3. ارتباط با انسانهای قابل اعتماد چه مزیتی دارد؟
    4. راه حلی وجود دارد؟
    5. ارتباط با انسانهای قابل اعتماد چه مزیتی دارد؟
ما به تایید دیگران محتاجیم

گویا همه‌ی این احساس نارضایتی از زندگی، که در میان مردم درحال گسترش پیدا کردن است و در پاسخ به چرایی آن، انگشت‌شان را به سمت مسائل اقتصادی و سیاسی دراز می‌کنند، فقط نشات گرفته از این دو عامل نیست و دیگر مولفه‌هایی هم -حالا نه آنقدر زیاد- در شکل گیری آن دخیل اند.

سوال کلی این نوشته، حول محور یک پرسش اساسی می‌چرخد و آن این است

چه می‌شود اگر دیگران کمتر شما را بپسندند؟

شما از بدو تولد آموخته‌اید که چگونه رفتار کنید تا دیگران خوشحال تر باشند. در کودکی باید مدام به این سوال پاسخ می‌دادید که “دخترم/پسرم سلام کردی؟” تا همه بگویند به به، بچه‌ی فلانی چقدر با ادب است.

شما وارد دبستان می‌شوید: باید نمره‌هاتان را بغل کنید ببرید پیش این و آن تا به شما عیدی بدهند، باید حتما بیست های بیشتری داشته باشید تا همه بیشتر از شما خوششان بیاید، حالا انگار هفده گرفتن از املای کلاس سوم زمین را به آسمان می‌رساند.

شما نوجوان هستید: دیگر سلام کردن، بیست گرفتن، و این کارها سر اهل فامیل را گرم نمی‌کند، شما باید سه/چهار تا کلاس فوق‌برنامه رفته باشید. اگر دختر هستید، کلاس قرآن و گل‌دوزی، اگر و اگر پسر خانواده‌اید باید بتوانید وسط هال ملق بزنید.

شما در آستانه‌ی جوانی هستید: رتبه‌ی کنکور‌تان از اینکه سرطان داشته باشید یا نه هم مهمتر است. شما باید دکتر شوید چون عمو‌یتان می‌خواهد، یا چون دختر دایی‌تان دارد پزشکی می‌خواند. اگر کنکورتان مطلوب دیگران نباشد هیچ ارزشی ندارید.

اثرات توجه به خواسته‌های دیگران، در تصمیم گیری:

تبریک می‌گویم، همین هجده سال کافیست تا شما شرطی شدن را بیاموزید و قدم به قدم از رفتارتان را با این بسنجید که آیا دیگران این عمل شما را می‌پسندند یا خیر؟ و سپس اقدام به انجامش کنید.

این فرایند زندگی شما خواهد بود. شما مجبورید پس از آن هم شغلی داشته باشید که ورای راحتی‌تان اسم درخوری داشته باشد، با هزار قسط و وام، ماشینی داشته باشید که دیگران انتظار دارند، آیفون پانزده و ایرپاد شش بخرید، چون آنها دارند، و هرسال با تور زمینی و اتوبوس مشتی ممدلی هم که شده خودتان را به ترکیه برسانید، تا جلوی سفر خارجه‌ رفتن‌تان هم تیک بخورد.

اثر تایید دیگران در احساس نارضایتی از زندگی

شما دائما در حال تلاش هستید که پارامتر هایی را که جامعه به شما القا کرده را رعایت کنید، تا مورد تشویق یا تایید آنها قرار گرفته و وارد مرحله‌ی دیگری از جلب رضایت مندی‌شان شوید.

از ابتدا بدین گونه بوده که همیشه شما می‌بایست رضایت خانواده/فامیل/دین/دوستان و آشنایان را جلب می‌کردید تا بتوانید احساس بهتری به خود داشته باشید. اما اینها خواسته‌ های ثابتی نیستند که تنها یکبار برآورده کردن آنها خیال‌تان را راحت کند. بلکه مدام باید درحال تکاپو باشید.

تلاش های مداوم شما برای جلب رضایت رئیس‌تان سبب می‌شود از شما بخواهد با همان حقوق کارهایی انجام دهید که در شرح وظایف‌تان نیست. اینکه برای رضایت فامیل دوبار توی روی‌شان خندیده‌اید سبب شده گمان کنند می‌توانند هرچیزی از شما بخواهند. دیگر نماز خواندن کافی نیست و مبلغان دین از شما پول می‌خواهند، اگر به خلاف میل دوستان‌تان عمل کنید از شما رنجیده خاطر می‌شوند و الی آخر.

اثرات توجه به خواسته‌های دیگران، در تصمیم گیری:

تبریک می‌گویم، همین هجده سال کافیست تا شما شرطی شدن را بیاموزید و قدم به قدم از رفتارتان را با این بسنجید که آیا دیگران این عمل شما را می‌پسندند یا خیر؟ و سپس اقدام به انجامش کنید.

این فرایند زندگی شما خواهد بود. شما مجبورید پس از آن هم شغلی داشته باشید که ورای راحتی‌تان اسم درخوری داشته باشد، با هزار قسط و وام، ماشینی داشته باشید که دیگران انتظار دارند، آیفون پانزده و ایرپاد شش بخرید، چون آنها دارند، و هرسال با تور زمینی و اتوبوس مشتی ممدلی هم که شده خودتان را به ترکیه برسانید، تا جلوی سفر خارجه‌ رفتن‌تان هم تیک بخورد.

اثر تایید دیگران در احساس نارضایتی از زندگی

شما دائما در حال تلاش هستید که پارامتر هایی را که جامعه به شما القا کرده را رعایت کنید، تا مورد تشویق یا تایید آنها قرار گرفته و وارد مرحله‌ی دیگری از جلب رضایت مندی‌شان شوید.

از ابتدا بدین گونه بوده که همیشه شما می‌بایست رضایت خانواده/فامیل/دین/دوستان و آشنایان را جلب می‌کردید تا بتوانید احساس بهتری به خود داشته باشید. اما اینها خواسته‌ های ثابتی نیستند که تنها یکبار برآورده کردن آنها خیال‌تان را راحت کند. بلکه مدام باید درحال تکاپو باشید.

تلاش های مداوم شما برای جلب رضایت رئیس‌تان سبب می‌شود از شما بخواهد با همان حقوق کارهایی انجام دهید که در شرح وظایف‌تان نیست. اینکه برای رضایت فامیل دوبار توی روی‌شان خندیده‌اید سبب شده گمان کنند می‌توانند هرچیزی از شما بخواهند. دیگر نماز خواندن کافی نیست و مبلغان دین از شما پول می‌خواهند، اگر به خلاف میل دوستان‌تان عمل کنید از شما رنجیده خاطر می‌شوند و الی آخر.

عکس نوشته‌ای از احکام که در آن نوشه شده (اگر خمس ندهی نمازت باطل است.)
یک روز که درحال رانندگی بودم، تابلوی نویی را دیدم که بر آن نوشته بود بدون پرداخت زکات، هیچ کدام از نماز های شما قبول نیست! آن روز به این می‌خندیدم که تمام نمازهای بچگی که رویشان حساب باز کرده بودم همه باد هوا شده‌اند! چرا که این پارامتر را لحاظ نکرده بودم. تصور کنید این تبصره‌ی احتمالا تازه، برای یک فرد دین‌دار چقدر گران تمام می‌شود که یکدفعه بخواهد زکات تمام سالیان عمر خودش را بپردازد؟ وگرنه به کل هستی و نیستی خود احساس بدی خواهد داشت. گویی که هیچ کاری نکرده.

شما از مرحله‌ای به بعد دیگر قادر نخواهید بود به زاد و ولد خواسته‌های آنها پاسخ بدهید. در نتیجه اگر پیش از آن خوشحالی‌تان با رضایت دیگران دارای پیوند باشد، دو انتخاب بیشتر پیش رویتان نخواهد بود:

  1. خواسته‌هاشان را بپذیرید و برای برآورده کردن آن خواسته‌ها ماتحت‌تان را پاره کنید.
  2. خواسته‌هاشان را نپذیرفته و تا ابد با این فکر که آنها را رنجانده‌اید ماتحت‌تان را پاره کنید.

راهی جز این نیست! درهرحال توجه به انتظارات دیگران ماتحت شما را پاره می‌کند و هیچ انتخابی برای اجتناب از آن نیست. اینکه شما به چه مقدار سیگنال های مثبت و یا منفی درباره عملکرد خود دریافت کنید، احتمالا بسیار بستگی به این دارد که شما چقدر خودتان را درون آنجا بدانید. چرا که احتمالا هرچقدر شما نسبت به عضویت در گروهی‌خاص جدی تر و حساس تر باشید، کوچکترین رفتارها و واکنش‌های آنها می‌تواند معنی‌ها و تعابیر بسیاری داشته باشد، و همانطور که انتظار می‌رود تبدیل شود به یکی از مهمترین عوامل شکل گیری احساس نارضایتی از زندگی.

حتی شاید سنگ بنای تعارف نیز از معضل برآمده. که چون تایید شدن توسط فردی برایتان مهم است؛ پس به او مستقیما نه نمی‌گویید. تا هم درون خودتان را آرام کنید و هم بخشی از رضایت فرد مقابل را بدست ‌آورید.

اثر فضای مجازی بر افزایش نارضایتی از زندگی:

با این تفاسیر در نهایت یکی از دلایل افزایش میزان افسردگی و نارضایتی از زندگی، این می‌تواند باشد که به لطف فضای مجازی، تعداد افرادی که ما مایلیم تا آنها را راضی نگه داریم، به شکل مداومی درحال افزایش است و حتی خود نیز، در این راستا تلاش می‌کنیم تا با کسب رضایت دیگران، آنها را به خود جذب کنیم و در آتش این چرخه هیزم بیشتری بریزیم.

تصور کنید که شما یک فروشنده یا تاجر در چند دهه پیش از این می‌بودید. شما همسر، فرزندان و خانه‌ای دارید که شباهت زیادی به خانه‌های اطراف دارد. همه به یک مسجد و عبادت‌گاه می‌روید و در میان آنها از میزان محبوبیت و رتبه‌ی نسبتا ثابتی برخوردار هستید. اما این چندان تاثیر زیادی بر شیوه دید خانواده‌تان یا افراد محله به شما ندارد.

زندگی با فضای مجازی چگونه است؟

شما در حال مقایسه مداوم خود با افراد بسیاری که ساکن شهرهای کوچک و بزرگ هستند هستید. فعالیت اصلی شما به جای رفتن به جمع های فامیلی یا تجمع های در فضای مجازی است. عکس هایی از غذا و بچه‌هایتان، یا سفری که رفته اید منتشر می‌کنید و دائما درحال تماشای این هستید که ببینید کدام یک از صدها فالوور یا آشنای شما، کدام عکس را دوست داشته‌اند.

 عکس محبوبتان لایک زیادی دریافت نکرده؟ پس اینجاست که شما ناگهان احساس ترس و از دست رفتن می‌کنید. چرا؟ شما شرطی شده اید تا دائما به دنبال سیگنال هایی باشید که شما را تایید یا رد کنند. سپس اینها بدل به نمادی از مجازات یا پاداش‌تان شده و طبعا به سویی حرکت میکنید که پاداش بیشتری دریافت کنید. به شکلی اعتیاد گونه.

راه حلی وجود دارد؟

فکر می‌کنم یک راه حل مناسب برای رفع بحران، این باشد که شما تا حد امکان تعداد افرادی که به دنبال تایید شدن توسط آنها هستید را کمتر کنید. و مطمئن شوید که افراد باقی‌مانده انسانهایی قابل اعتماد، ارزشمند و مفید هستند. که خواسته‌هاشان معقولانه‌تر و نرمال است. این شامل افرادی‌ست اعم از خود، خانواده و دوستان نزدیک همچنین در صورت تمایل، برخی از همکاران شماست.

ارتباط با انسانهای قابل اعتماد چه مزیتی دارد؟

  1. به احتمال بیشتر، بازخورد های مثبت به شما خواهند داد.
  2. درصورت منفی بازخورد ها این منفی ها واقعی هستند.
  3. بازخورد ها احتمالا پایدار و حقیقی خواهند بود. (چرا که قطعا بعید است که شما از همسر خود یک رو بشنوید که از شما خوشش می‌آید و شما را می‌پسندد و روز دیگر اینگونه نباشد. درحالی که فضای مجازی دائما درحال انجام این کار با شماست. )

در واقع ساده ترین کار این است که شما تعداد سیگنال‌هایی که به امید پاسخ ارسال می‌کنید را تا حد امکان به حداقل برسانید و متوجه باشید که دقیقا درحال انجام چه کاری هستید و این کار می‌تواند چه تاثیراتی داشته باشد. بدانید که اینترنت می‌تواند تا چه میزان زندگی شما را درگیر کند و در به‌وجود آوردن احساس نارضایتی از زندگی در شما اثر گذار باشد. پس با آن مثل همسر، دوست و خانواده برخورد نکنید که نیاز به تاییدش دارید.

اگر کسی هستید که اثری خلق می‌کند، شاید بهتر باشد که این کار را به روشی سالم انجام دهید. یعنی اهداف سالمی برای خود انتخاب کنید. که آن می‌تواند متخصص تر شدن شما در حرفه‌تان، خودسازی و سایر چیزها باشد. نه بالا رفتن میزان دنبال کننده و بیننده‌ی محتوا.

راه حلی وجود دارد؟

فکر می‌کنم یک راه حل مناسب برای رفع بحران، این باشد که شما تا حد امکان تعداد افرادی که به دنبال تایید شدن توسط آنها هستید را کمتر کنید. و مطمئن شوید که افراد باقی‌مانده انسانهایی قابل اعتماد، ارزشمند و مفید هستند. که خواسته‌هاشان معقولانه‌تر و نرمال است. این شامل افرادی‌ست اعم از خود، خانواده و دوستان نزدیک همچنین در صورت تمایل، برخی از همکاران شماست.

ارتباط با انسانهای قابل اعتماد چه مزیتی دارد؟

  1. به احتمال بیشتر، بازخورد های مثبت به شما خواهند داد.
  2. درصورت منفی بازخورد ها این منفی ها واقعی هستند.
  3. بازخورد ها احتمالا پایدار و حقیقی خواهند بود. (چرا که قطعا بعید است که شما از همسر خود یک رو بشنوید که از شما خوشش می‌آید و شما را می‌پسندد و روز دیگر اینگونه نباشد. درحالی که فضای مجازی دائما درحال انجام این کار با شماست. )

در واقع ساده ترین کار این است که شما تعداد سیگنال‌هایی که به امید پاسخ ارسال می‌کنید را تا حد امکان به حداقل برسانید و متوجه باشید که دقیقا درحال انجام چه کاری هستید و این کار می‌تواند چه تاثیراتی داشته باشد. بدانید که اینترنت می‌تواند تا چه میزان زندگی شما را درگیر کند و در به‌وجود آوردن احساس نارضایتی از زندگی در شما اثر گذار باشد. پس با آن مثل همسر، دوست و خانواده برخورد نکنید که نیاز به تاییدش دارید.

اگر کسی هستید که اثری خلق می‌کند، شاید بهتر باشد که این کار را به روشی سالم انجام دهید. یعنی اهداف سالمی برای خود انتخاب کنید. که آن می‌تواند متخصص تر شدن شما در حرفه‌تان، خودسازی و سایر چیزها باشد. نه بالا رفتن میزان دنبال کننده و بیننده‌ی محتوا.

0
Total
0
Shares
0
0
0
تگ‌ها
  • احساس نارضایتی
  • تایید شدن توسط دیگران
  • توجه
  • چرا دیگران با من بد رفتارند
  • چرا کسی به من توجه نمیکند
  • دریافت تایید
  • دلیل بی توجهی دیگران
  • نارضایتی از زندگی
Next Article
تصویری از چند کتاب در دست یک فرد. منبع: (Thought Catalog)
  • آداب رویش
  • آداب زیستن
  • رشد جمعی
  • رشد فردی

بحث با کسانی که نمی‌خوانند سخت شده

  • 5 مرداد 1401
خواندن
ممکن است بپسندید
تصویری از چند کتاب در دست یک فرد. منبع: (Thought Catalog)
خواندن
  • 7 min
  • آداب رویش
  • آداب زیستن
  • رشد جمعی
  • رشد فردی

بحث با کسانی که نمی‌خوانند سخت شده

خواندن
  • 8 min
  • رشد فردی

ما به تایید دیگران محتاجیم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

©️ مستر وی دات‌کام
  • درباره وی
  • ارتباط با وی
  • چهارچوب حفظ حریم خصوصی
  • چهارچوب فعالیت‌ها
برای مقاصد غیرتجاری، کپی بدون ذکر منبع هم مجاز است.

Input your search keywords and press Enter.