برای اینکه بتوانید اتفاقات درحال وقوع در جنگ آذربایجان و ارمنستان -جنگ قره باغ- را به خوبی درک کنید شما نیازمند به دریافت پیشفرضهایی از تحولات منطقه و سیاستمداران حکمران در این حوزه هستید. شما در این پست ضمن آشنایی با سیاستمدارانِ پیشرو در این جنگ قره باغ، درباره چرایی وقوع آنها خواهید خواند و همچنین مطالعهای خواهید داشت در خصوص جایگاه ایران در این تنشهای نظامی-سیاسی و چرایی اهمیت آن برای کشور ما. پس به من گوش بسپارید تا شروع کنیم.
الهام علیاف کیست؟
دانشآموخته سیاست در مسکو، فرزند یکی از سیاستمداران ارشد جمهوری آذربایجان که بعدها به ریاست جمهوری رسید. مشهور به قمار از جیب daddy، گروگان گرفته شده بخاطر ناتوانی در پرداخت پول قمار، طبق اطلاعاتی که به آنها دسترسی داشتم بسیار بد مست، ید طولا در لاس زنی با شاهدافهای منطقه، مقام اول در میان صاحبان جرایم سازمان یافته 2012 در جهان!!! (لبخند)، سرمایهگذاریهای چند میلیارد دلاری در انگلستان و دوبی، و میراثدار ریاست جمهوری در آذربایجان از 2003 تا ابد و الی آخر.
اینها بخشی از کارنامه پرفروغ گذشته و حالِ دیکتاتور آذربایجان هستند که حالا سر و سامان گرفته و فرزندی دارد که چندین میلیون دلار دارایی به نامش خورده. گمان نمیکنم نیاز به شرح جزئیات بیشتری باشد.
جمهوری آذربایجان غنی از منابع نفتی است و سیاستورزی الهام علیاف هم با تکیه به همین نفت هاست. قشر نزدیک به الهام از رفاه قابل توجهی برخوردار اند و همانها هم کشور را اداره میکنند. یک گروه کوچک در اطراف او. سال 2003 با تقلب بسیار در انتخابات به پیروزی رسید و از آن زمان تا کنون دیگر رقیبی نمانده که بتواند به او بگوید بالای چشمت ابروست. فلذا در انتخاباتهای متعدد در رقابت با در و دیوار، همیشه پیروز است. اغلب قراردادهای چرب دولت آذربایجان با خانواده علیاف بسته میشود و او نیز از تمامی قراردادها نفع میبرد. در آذربایجان مخابرات، نفت، گاز، اینترنت، راهسازی، ساختمان سازی و حتی پشمک سازی، در حوزه نفوذ خانواده الهام علیاف است.
فقط در یکی از رسواییهای دولت الهام، درز کرده که طی دو سال (2012تا2014) حدود سه میلیارد دلار، یعنی تقریبا روزی 3میلیون، به سیاستمداران اروپایی رشوه پرداخت میشده تا از این طریق بر پولشوییها و فسادهای دولت او سرپوش گذاشته شود. سرتان سوت کشید نه؟ به خاورمیانه خوش آمدید.
الهام علیاف پیچیدگیهای خاصی ندارد. مردیست با وقارِ یک دیکتاتور متداول که نه میلی به پنهان کردن فساد خود دارد، نه حتی آیکیو اش چنین اجازهای به او میدهد. (لبخند)
درباره اردوغان
زمین بازی دوست پسر الهام کمی پیچیده تر است. ترکیه به دلیل وسعت زیاد و جمعیت بیشتر، دارای پیچیدگیهای خاص خود است که باعث شده شرایط حکمرانی بر آن زمین تا آسمان با آذربایجان متفاوت باشد اما این چیزی نیست که بتواند مانع رجب طیب اردوغان شود.
وقایع کودتای نافرجام 2016 در ترکیه، بسیار کوتاه هستند و به شکل ناشیانهای اجرا میشوند؛ برای یک روز آنتن موبایلها و اینترنت در سه شهر بزرگ قطع میشوند. ارتش تانکها را به خیابان آورده، هلیکوپترها در آسمان دور میزنند و بیانیهای در تلویزیون پخش میشود. همین! چند ساعت بعد از درخواست وزیر کشور، پلیس اعلام میکند که کنترل اوضاع را به دست گرفته و همچنین حامل این خبر است که رجب طیب اردوغان در محل امنی محافظت میشود. به ظهر نرسیده همه چیز خاتمه مییابد و این آغاز دیکتاتوری مشابهیست در ترکیه. البته نه برای فساد مالی و اینها. اردوغان بر خلاف الهام دید وسیع تری داشته و برای قدرت میجنگد، نه پول.
هنوز هوای ترکیه تاریک نشده خبر میرسد که 1563نظامی دستگیر شدهاند و پنج روز بعد آمار کلی تری از رسانهها اعلام میشود. برای راحتی کار الان که دوباره آمار را خواندم، اعداد آن را با ماشین حساب جمع بستم: 53هزار و 415 نفر از کارکنان دولت -شامل نیمی از استاندارهای ترکیه، حدود 2800نفر قاضی و…- از کار برکنار شده و اموال و داراییهای بسیاری هم ضبط میشود.
چهار روز بعد از اعلام این آمار اخبار تازهای منتشر میشود مبنی بر زندانی شدن 18هزار نفر، بسته شدن چندین و چند بنگاه مطبوعاتی، کانال تلویزیونی، رادیویی، و این تازه آغاز راه اردوغان است. کشوری که دیگر هیچ مخالفی در آن پیدا نمیشود، چه از این بهتر؟ البته خدایناکرده شما که فکر نمیکنید تمام این اتفاقات زیر سر خودش بوده؟
این تحولات ترکیه را میتوان جدی ترین آغاز برای بلندپروازیهای اردوغان دانست. پس از آن دیکتاتور همسایه ما به شکل جدی تری درحال یکهتازی بوده و به سیاستخارجه ترکیه رنگ و روی تازهای میبخشد. بسیار جدی شدن رفت و آمدها با اسرائیل و بلندپروازیهای اردوغان برای احیا امپراتوری عثمانی هم بخشی از این ماجر هستند.
تحلیلهای روانشناسیای که بر روی رفتار، زبان بدن و شخصیت اردوغان انجام شده و توانستم آنها را مطالعه کنم، گویای آن بودند که او از شخصیتی تماما شخصیت Narcissistic (خودشیفته) و Histrionic (نمایشی) برخوردار است. سبد اختلالات شخصیتی این سیاستمدار ترکیه را رفتارهای Impulsivity (شخصیت تکانشی) کامل میکنند.
برای اینکه درک بهتری از اعمال سیاستمداران داشته باشید، لازم است با شیوه فکری آنها نیز بتوانید ارتباط برقرار کنید و حتی جهان را از زاویه دیدشان ببینید. با مد نظر قرار دادن این چنین ویژگیهای شخصیتی و توجه به راهبردهای سیاسی ترکیه، میتوان دریافت که اردوغان از تصمیمات و رای احزاب، قانون و حتی حزب خود پیروی نمیکند، بلکه به شکل خودمختاری تصمیم گیری کرده و دیگر سیاستمداران را وادار به تبعیت میکند. چالشهای اردوغان با دیگر روئسای جمهور و رهبران جهان گویای این هستند که او به ریاست ترکیه بسنده نکرده و اشتهای زیادی به رهبری جهان دارد.
الهام به دلیل دارا نبودن قوه تحلیل عمیق و اردوغان بخاطر شخصیت تکانشی و همچنین میل سلطهجویانه درون او، دو همسایه دردسر ساز ایران هستند.
نقش اسرائیل در جنگ آذربایجان و ارمنستان
طی سالها غفلت دستگاه دیپلماسی ایران -هنوز هم تداوم دارد- و همچنین عدم برخورداری از سیاستهای جدی راهبردی در منطقه (از سوی سیاستمداران ما)، اسرائیل طی مدتها به خوبی خودش را در دل اردوغان و الهام جا کرده و در این رفاقت توانسته به سیاستهای الهام و اردوغان، به شکلی سمت و سو دهد که بشود از آنها بر علیه تهران، بهره برداری کرد.
مثلا اسرائیل از سالها پیش از خاک جمهوری آذربایجان مشغول پهباد هوا کردن بود و از این طریق میتوانست دسترسی بهتری به برخی نقاط استاتژیک در ایران داشته باشد. و از این طریق بساری نقاط حساس در سطح کشور که هیچگاه علنا عنوان نمیشوند، مورد حملات پهبادی قرار گرفتند. حملاتی که در نهایت توسط سازمانهای امنیتی و دفاعی شناسایی شده و از آن پس دفع شدند.
پس از این ناکامیها، دستگاههای اطلاعاتی تلآویو با توجه به اینکه ایران از دست برتر در امور نظامی برخوردار است، اقدام به طرح دعواهای تازهای با محوریت موضوعات “ملی میهنی” برای ترکها کردند. طی این دعواها، الهام و اردوغان شورانده شدند تا مناطق آبا و اجدادی(!) خود را بازپس گیرند. چه ایده بکری نه؟ با این تحولات هم اردوغان میتواند یک قدم برای احیا امپراتوری عثمانی بردارد، هم الهام علیاف به نان و نوایی میرسد و هم اینکه اسرائیل میتواند ایران را تحت فشار قرار دهد.
همین عوامل سبب شکل گیری جنگ دوم قره باغ میان آذربایجان و ارمنستان شد. سالها پیش از این در “جنگ اول قرهباغ” دو کشور بر سر مناطقی به توافق رسیدند، اما پس از آن طی همین سالهای اخیر آذربایجان دوباره به خاک ارمنستان حمله کرده و در “جنگ دوم” قرهباغ، مناطق تازهای را به خاک خود ضمیمه کرد.
بنده خدا ارمنیها هم این وسط نقش آن همسایهی بی سر و صدایی را دارند که آسه میآید و آسه میرود که مبادا گربه شاخش بزند. تا بتوانند میجنگند اما خیلی هم سختگیر نیستند و تند تند خاک میدهند که فقط برود و خلاص شوند از دست این بچهپررو های محله! (لبخند)
حال بپردازیم به اصلی ترین پرسش این مطلب
چرا جنگ آذربایجان و ارمنستان برای ایران بسیار مهم است؟
ایران از طریق مرز مشترکی که با ارمنستان دارد، قادر است به راحتی و با سهولت به روسیه راه زمینی داشته باشد. بسیاری از صادرات ایران به روسیه و دیگر کشورهای شمال شرق از این مرز انجام میشود که به همین دلیل این منطقه برای ایران از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و تصرف آن توسط جمهوری آذربایجان خطرات جدی زیادی، هم از لحاظ ژئوپلیتیک (سیاست جغرافیایی) و هم از حیث سیاسی ـ امنیتی برای ایران خواهد داشت. همچنین قطع به یقین، با توجه به اظهارات روئسای جمهور آذربایجان و ترکیه، این تصرف اگر به نتیجه مطلوبِ آذربایجان برسد، قطع به یقین هدف بعدی این کشورها، ایجاد مزاحمت برای اشغال استان آذربایجانِ ایران خواهد بود. چه موی دماغی نه؟!
در میان این بازی ارمنستان از قوای جنگی برخوردار نیست و میلی هم به جنگیدن ندارد. نداشتن ارتش منسجم و نیروی جنگی همچنین عدم برخورداری از تجهیزات نظامی، بزرگترین مشکلات پیش روی ارمنستان هستند و این مشکلات سبب شده که از لحاظ نظامی وابستگی کاملی به پوتین داشته باشند. پوتینی که خود حالا مشغول دست و پا زدن در جنگ اوکراین بوده و فرصت نمیکند سرش را بخاراند.
سوال؛ حالا که این جنگ ضرر بزرگی برای منافع ایران است، روسیه نمیتواند به ارمنستان کمک کند و خود این کشور هم قادر به دفاع نیست، چه کسی باید از پیشرویهای جمهوری آذربایجان جلوگیری کند؟! امیدوارم حالا که پاسخ پیش رویتان است بتوانید جواب درستی بدهید، آفرین، “ایران باید از آذربایجان جلوگیری کند.”
و این دخالت ایران در جنگ آذربایجان و ارمنستان، همانی است که اسرائیل دوست دارد اتفاق بیفتد. درحالی که ایران مشغول دستیابی به توافق هستهای است و برجام به برداشته شدن تحریمها کمک میکند، هیچ چیز سم تر از دخالت ایران در یک جنگ، نمیتواند برجام را به قهقرا ببرد. و این همان خواسته اسرائیل است. از آنجایی که تهران با دستیابی به برجام خواهد توانست در ابعاد اقتصادی- نظامی و سیاسی، به رشد قابل توجهی دست پیدا کند. و با توجه به دشمنی دیرینه تهران و تلآویو، بیشترین ضرر از توافق برجام، نسیب دولت اسرائیل خواهد شد.
به همین دلایل است که این جنگ از حساسیت بالایی برخوردار است. ایران اگر بخواهد در آن دخالت نظامی کند، قطع به یقین برجام آسیب دیده و تحریمهای شدید تری علیه ایران وضع خواهد شد، که همان خواسته اسرائیل است. و اگر ایران این بچهپر روی منطقه، الهامِ حرصدرآر را به حال خود رها کند، او قطعا مناطق استراتژیک ذکر شده را تصرف کرده و این برای کشور ما گران تمام خواهد شد. در این میان هر انتخاب اشتباه، انزوای بیشتر ایران را در پی خواهد داشت.
آذربایجان و ترکیه حالا به دنبال یک شلوغی هستند، یک موقعیت شلوغ که در آن کسی حواسش به آذربایجان نباشد. تا مثل جنگ قبل که در زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به وقوع پیوست، این بار نیز کسی به آنها ایراد نگیرد. حالا نیروهای آنها درحالت آماده باش، برای حمله لحظه شماری میکنند، سوت آغاز جنگ هم در میان شلوغیهای بحران داخلی ایران، چند روز است که زده شده، اما تحرک نظامی خاصی از سوی آذربایجان رخ نداده که بتوان آن را یک پیشروی تلقی کرد و معلوم نیست که در ذهن الهام دقیقا چه میگذرد؟!
نظر مرا اگر بخواهید، بعید نیست که الهام علیاف در ابتدا تصرف را نه از نقاط جنوبی هم مرز با ایران، که از مناطق شمالیتر شروع کند که به ایران متصل نیستند -مثل شمال استان سیونیک- سپس آتش جنگ که داغ شد و کشورها برای صلح تلاش کردند، بخواهد با واسطه گری ترکیه و چند دولت اروپایی، این مناطق تازه اشغالی را با قره باغ تاق بزند. یعنی قرهباغ را که قبلا تصرف کرده بدهد به ارمنستان و بهجای آن استان سیونیک که همان محدوده حیثیتی برای ایران است را بردارد برای خودش.
حالا باید نشست و تماشا کرد که آیا بحران داخلی ایران از آنچه که درحال وقوع است، شدیدتر میشود؟
آیا فشارهای سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل-عربستان و ترکیه، برای کشاندن پای ارتش به میان اعتراضات جواب داده و کشور را حسابی درگیر جنگ داخلی میکند تا آذربایجان فرصت تصرف مناطق ذکر شده را داشته باشد یا خیر؟
به گمانم پاسخ هر دو سوال بالا خیر باشد. اما بعید میدانم با این وجود هم الهام قصه ما کوتاه بیاید و آرام بنشیند.
تا بعدترها
بااحترام، جناب وی.