جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
توییتر
اینستاگرام
تلگرام
جناب وی جناب وی
  • صفحه اصلی
  • آداب زیستن
    • آداب زیست ایرانی
    • آداب محیط کار
    • آداب معاشرت
    • آداب گفتگو
    • آداب رابطه
  • آداب رویش
    • رشد فردی
    • رشد جمعی
  • بینش سیاسی
    • سیاست خارجی
    • سیاست داخلی
  • مکتوبات
  • سایر محتوا
    • معضلات فکری
  • مکتوبات

گله گوسفندان

  • 24 اسفند 1400
  • 3 minute read

گله گوسفندان

ایستادم تا گله گوسفندان از میان جاده عبور کنند. به اندازه‌ای که عجله رانندگی کل مسیر‌م را خنثی کنند، آرام بودند. نه چهارتا و پنج‌تا، و نه حتی ده تا و بیست‌تا. چند صد گوسفند؛ چند صد راس گوسفند که هیج عجله‌ای برای عبور از جاده نداشته و در قید و بند هیچ‌کدام از دستورالعمل‌های چوپانان به جهت طی سریع‌تر عرض جاده نبودند. گاه مسیر رفته را باز می‌گشتند، از صف گله خارج می‌شدند و یا می‌دیدی که بی‌هیچ دلیل روشن و قرار قبلی‌ای، ایستاده و برای عبور همنوعان خود نیز، ترافیک ایجاد می‌کنند.
میش‌ها به نرمی حیرت انگیزی که نظیرش را تنها می‌توان در تسلط رقاصی کارکشته‌ به اندامش جست، ماتحت خود را تکان داده و به سنگینی و وقار فیلی در هندوستان یا ستاره‌ای از سینما برروی فرش قرمز، حرکت می‌کردند. از جانب دیگر در جبران این متانت، بزهای گله، سبکی پیشه کرده و از هیچ کار فرومایه‌ای امتناع نمی‌کردند. از ثبات چندانی برخوردار نبودند؛ به هرطرف می‌جهدیدند و به هنگام حرکت ناگاه می‌دیدی به شکلی بی‌اعتنا که گویی تسلطی بر آن ندارند یا امری پیش‌پا افتاده باشد، دم خود را بالا برده و فضولات خود را سرازیر می‌کردند. عمل ناپسندی که در ادامه مسیر بی‌آنکه به روی خود بیاورند، با اعتماد به نفس قاطع خود، آنرا می‌پوشاندند. – درست به مانند فردی که بیماری در او آثار و عادات زشتی پدید آورده که پس از مدتی دیگر عبایی از پنهان کردن آن ندارد و فقط ممکن است با عذرخواهی‌ای نمایشی به مکالمه ادامه دهد–
چند لحظه‌ای به حالشان غبطه خورده، مجذوب رفتارشان شدم. به این اندیشیدم که نسل بشر چقدر از گوسفند هم دون پایه‌تر است. زیاد خوردن برایمان مضر است، کم خوردن نیز. زیاد ایستادن برایمان آثار بدی در پی دارد و نشستن زیاد هم. اغلب خوراکی‌هایی که توسط خودمان اختراع شده برایمان زیان‌آورند و مابقی نیز در دسترس نیستند.
آیا به راستی این صفات و ویژگی‌ها مایه ننگ اشرف مخلوقات نیستند؟ یا که این نام مستعار را نیز به‌جهت ارضای غرایض خودپسندانه‌مان به خویشتن عطا کرده‌ایم؟ و از کجا معلوم که مثلا دیگر موجودات به هنگام دورهمی هایشان ما انسانها را دستمایه تمسخر قرار نمی‌دهند؟
حتی ممکن است آنها نیز ما را زبان نفهم بشمارند؛ همانگونه که ما آنها را زبان‌ نفهم قلمداد می‌کنیم، به این واسطه که زبان ما را نمی‌داند. آخر چرا باید این عجیب باشد درحالی که از زبان ژاپنی، قبایل بومی آفریقا یا سرخپوستان آمریکای جنوبی هم سر در نمی‌آوریم؟
با این وجود دیگر چگونه می‌توان منکر شد که زبان نفهم نامیدن‌شان نیز به مانند دیگر رفتارهایمان عملی‌ست غیراخلاقی‌ و خودپسندانه که بشریت را محور اصلی جهان برمی‌شمارد، درحالی که جانوران غالبا از حیث قناعت، وفاداری، حق شناسی و در مجموع تمامی‌ فضیلت‌ها از ما برتر اند.
من تاکنون ندیده‌ام که چشمان گوسفندی ضعیف شده باشد، آنها هیچوقت مجبور به پوشیدن لباس گرم نیستند و همچنین کسی تا کنون ندیده که گوسفند ها از تکراری بودن غذای دیروز و امروزشان گله کرده باشند.
گوسفند‌ها خود را درگیر مسائل سیاسی نمی‌کنند، آنها می‌توانند از یک صخره صاف بالا بروند، گوسفند‌ها بمب و موشک بر سر یکدیگر نمی‌ریزند، ادعایی ندارند و سر دارایی‌هاشان با یکدیگر دچار اختلافات زیادی نمی‌شوند،گوسفند دهقان به دیگر گوسفندان آبادی فخر نمی‌فروشد، به کلی ملیت ندارند و حتی تا کنون در هیچ کجا ثبت نشده که گوسفندی به واسطه هیچ‌ یک از قابلیت‌ها و مزیت‌هایش، قیافه بگیرد.
گاه به این فکر می‌کنم که کاش یک گوسفند بودم تا دیگر درگیر هیچ کدام از مناسبات بین انسانها نباشم؛ فقط بع بع می‌کردم، علف می‌خوردم و در سایه‌ای لم می‌دادم تا شاهد زندگی خفت‌وار اشرف مخلوقات باشم و به ریش‌شان بخندم.
عمری شاهکار بزرگ و باشکوه انسان این بود که می‌دانست چگونه با هدف زندگی کند. حال که آدمی اینگونه سردرگم است و نمی‌داند با خود چه می‌کند، آیا به راستی گوسفند بودن انتخاب مطلوب‌تری نخواهد بود؟
بخورد، بنوشد، سکس کند و بخوابد. مگر خواسته‌های بشر امروزی همین ها نیست؟ برای ارضای لودگی‌های خود نیز می‌تواند چاره‌ای بیاندیشد و سوشال مدیایی برپا کند.


جناب وی

0
Total
0
Shares
0
0
0
تگ‌ها
  • روزمره نویسی
  • یادداشت
Previous Article
  • مکتوبات

ما انسان‌های سست عنصر

  • 16 اسفند 1400
خواندن
Next Article
ملکه الیزابت دوم
  • بینش سیاسی
  • سیاست خارجی
  • مکتوبات

یک رسم کلاسیک

  • 19 شهریور 1401
خواندن
ممکن است بپسندید
خواندن
  • 5 min
  • مکتوبات

خاله جان

خواندن
  • 3 min
  • مکتوبات

تفکر مستقل

خواندن
  • 4 min
  • مکتوبات

سومین هفته شهریور

ملکه الیزابت دوم
خواندن
  • 3 min
  • بینش سیاسی
  • سیاست خارجی
  • مکتوبات

یک رسم کلاسیک

خواندن
  • 3 min
  • مکتوبات

گله گوسفندان

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه

©️ مستر وی دات‌کام
  • درباره وی
  • ارتباط با وی
  • چهارچوب حفظ حریم خصوصی
  • چهارچوب فعالیت‌ها
برای مقاصد غیرتجاری، کپی بدون ذکر منبع هم مجاز است.

Input your search keywords and press Enter.