یک رابطه سالم چگونه است؟ چگونه میتوانیم بفهمیم رابطه خوبی داریم؟ در جامعه ما تعریف ثابت و مستقلی برای تعریف چگونگی رابطه خوب وجود ندارد. روابط ناسالم تشکیل میشوند، ادامه پیدا میکنند و در طول این فرایند هیچ کدام از طرفین از خود نمیپرسد که “آنچه درحال تجربهاش هستم برای همه نرمال است؟”
دلایلی از جمله نداشتن درک صحیح از یک رابطه خوب و سالم- تصورات غلط افراد مبنی بر درست شدن فرد مقابلشان- عدم سنجش بسیاری از پارامترهای لازم برای اندازه گیری کیفیت رابطه و یا بسته بودن بخت فرد [شوخی] همگی از عواملیاند که سب میشوند افراد به روابط معیوب خود ادامه داده و در آنها بمانند.
حتی گاه خودمان از این اِلمانها مطلعیم ولی بخت با ما یار نیست و در عوض دوست/دوستانی داریم که انقدر ماشالله بختشان باز است که بایستی هرروز وقتمان را صرف توضیح این حقیقت کنیم که بفهمد که با این آدم جدیده هم در رابطهی تخمی-تخیلیای به سر میبرند.
این دوستان آنقدر در اطراف من زیادند که این روزها گمان میکنم اصلی ترین پیش شرط نانوشته برای دوستی با من، عدم دارا بودن مشام پارتنر یابی صحیح است [لبخند]. اطرافیانی دارم که گویی تنها دلیل آشناییمان رابطهایست که آنها در آن به سر میبرند. آنها از من کمک میخواهند. که بدانند ایا فرد مورد علاقهشان مناسب است؟ رابطه خوبی دارند؟ به او در مواقع مختلف چطور صحبت کنند و چه بگویند؟ چطور با او رفتار کنند؟ چطور از رابطهشان بیرون بکشند و چنین و چنان. و بعد که کارشان راه افتاد؟ غیب میشوند.
برای مدتهای قابل توجه اثری از آنها نخواهد بود. شاید چند ماه و حتی سال. و در نهایت بعد از چند وقتی که هیجان اول رابطه خوابید با اظهار شرمندگی بخاطر بیمعرفتیشان در ایام گذشته مکالمه را شروع میکنند، و وقتی جویای اوضاع و احوالشان میشوی تقریبا همگی خودشان را در چالشهای متعدد با پارتنرشان توصیف میکنند. که …
بگذریم، شما برای خواندن چیز دیگری اینجا هستید. اصلا چه معنیای دارد من بخواهم بپردازم به دختر خانمهایی که مشاورهی پارنتریابی از من میخواهند؟
عرض میکردم خدمتتان، خواندن این متن به شما کمک میکند که اگر در رابطهای به سر میبرید نسبت به ابعاد معیوب آن اطلاع پیدا کنید. و اگر شما بخت برگشتهای هستید که رابطهای ندارد هم اشکالی ندارد. ضمن احترام به این ایده که یک عقاب همیشه تنهاست، بههرحال داشتن یک ایده ذهنی از رابطه چیز بدی نیست که، هست؟
آنچه که در این نوشته میخوانید چیزهاییست که من گمان میکنم دارا بودنشان برای یک رابطه خوب درست است. و برخی دیگر از نکات، مواردی هستند که توسط روانشناسان برای داشتن یک رابطه سالم توصیه میشوند.
رابطه خوب دارای توازن در بهره بردن هاست
به شخصه ارتباط خوبی با ورزش ندارم. چه خصوص فوتبال. اما گمان میکنم اینجا بد نباشد در این خصوص مثالی بزنیم. در فوتبال همه در زمینههای یکسان مهارت ندارند. یک نفر خوب شوت میزند، دیگری خوب دفاع میکند، آن یکی خوب میدود و در مجموع همه با هم کارهایی میکنند تا همافزایی ایجاد کنند.
در بازی فوتبال هردو همتیمی تشخیص میدهند که دیگری مهارتهایی دارد که خود، فاقد آنهاست. و این استعداد یابی و درک توانمندیها، سپس بهره بردن از آنها، هماهنگی نامیده میشود. شما در یک رابطه خوب باید بتوانید به شکل مطلوبی با یکدیگر پاس کاری کرده و فعالیتها را به وسیله بهره گرفتن از توانمندی های یکدیگر به نتیجه برسانید. تک روی محکوم و معیوب است! حتما نباید یک طرف رابطه خود را عقل کل بداند و دانستههای دیگری را پوج برشمارد. این خودشیفتگیها به درد رابطه نمیخورد.
یک رابطه سالم دعوا هم دارد
نه به شکل منظم یا دارای زد و خورد -البته اگر مازوخیسم ندارید- با این حال بحث کردن مثل جوش زدن پوست است -مرضهای بدن را دفع میکند-. بحث کردن نشان دهنده این است که رابطه برای شما به اندازههای یکسان ارزشمند است. بحث کردن نشان میدهد که شما اعتقادات قویای دارید که مایلید به آنها پایبند بمانید، استقلال شما را میرساند. این یک تحول مثبت بوده و برای رابطه خوب است. از اینکه هیچ اختلافنظری نداشته باشید، میتوان این را دریافت که کسی چیزی را پنهان میکند، احساسات خود را سرکوب میکند یا در مورد احساسات واقعی خود صادق نیست.
همچنین من بسیاری از اوقات با زوجینی برخورد میکنیم که یکی از آنان دچار خودشیفتگی بوده و دیگری به شدت تابع است. در این موارد هم اختلالات طرفین عمدتا سبب میشود که اختلاف رای و عقیدهای با همدیگر نداشته باشند. یکی خودشیفته و دیگری با تابع بودنی بیش از حد، در آتش این خودشیفتگی بدمد.
با این حال که چنین سکوت و فقدان اختلاف نظری ممکن است برای رابطه خوب به نظر برسد اما آرامشی بیمار گونه است که به فتوای علمای روانشناس هرجا آنرا دیدید باید از آن فرار کنید.
رابطه خوب حضور کامل میخواهد
چیزی به نام رابطه پارتتایم (نیمهوقت) وجود ندارد. شما یا داخل داخل هستید، یا بیرون بیرون. هر دو طرف باید کاملا در رابطه حضور داشته و به دیگری توجه کنند. شما نمیتوانید هم در رابطه باشید و هم با مهلا و شهلا لاس بزنید برای روز مبادا.
این ممکن نیست که شما بخواهید فقط یک درصد از وجودتان را به سکس اختصاص دهید. یا این ممکن نیست که شما بتوانید فقط ده درصد از زندگیتان را متناسب با رابطهتان بچینید. لازمه اینکه ما بتوانیم یک رابطه خوب داشته باشیم، نیازمند حضور قطعی و کامل ما در این تیم است.
نقاط ضعف را پنهان نمیکنید
هیچکس بدون نقص نیست[لبخند]. با این حال اگر ما دائما سعی کنیم دیگران را متقاعد کنیم که ما اینگونهایم، هیچوقت با آنها راحت نخواهیم بود. هرگز نمیتوانیم تجربهای از خود حقیقیمان را به آنها ارائه دهیم. آنها خودِ اورجینال ما که ممکن است کسل/بیحوصله یا پلشت باشد را نخواهند شناخت.
این مورد در میان ما ایرانیان بسیار همه گیر است. پیش از رابطه و اوایل آن، شخصیتهای طرفین به شدت ویترینی است. و در گذر زمان تازه بخشهایی از هویت طرفین هویدا میشود. در ایران شما در ابتدا با یک مدل آشنا میشوید، در ماه دوم میفهمید که سالی یک بار حمام میرود. در ایران شما با یک روشنفکر و مدافع حقوق زنان آشنا میشوید، عجیب اینکه در ماه دوم رو میکند که به حجاب باور دارد و میگوید که از جنبههای عاقلانه و چمیدانم غیر اسلامی هم به آن فکر کرده و دیده که واقعا چیز خوبیست. پس اختیار این را دارد که آن را به شما تحمیل کند. عجبا!
اینکه بلانسبتتان اگر چرک و پلشت هستید از همان ابتدا اینگونه باشید، اینکه اگر پولی در دست و بال ندارید قمپوز الکی در نکنید و برای دیت ماشین دوست و آشنا و خاله و عمهتان را قرض نکنید، به بالا رفتن شناخت شما از یکدیگر کمک میکند و نتیجه این شناخت بیشتر، بالا رفتن عیار و کیفیت رابطه شماست.
رابطه سالم تکلیف سکسش مشخص است
سکس آقا جان، سکس، سکس، باور کنید پنهان کردن تمایلات جنسی شما، تنها سبب عود کردن این نیاز ها میشود. در یک رابطه امن و سالم، صحبت درخصوص رابطه جنسی باید جریان داشته باشد و حتی ضروری هم هست.
نه فقط زمانی که در تخت هستید، شما باید بتوانید در مواقع مختلف در این باره صحبت کنید و هر دو طرف کاملا در این خصوص باز و راحت باشند. انتظار میرود دو فرد بالغ بتوانند راجع به این مساله با آزادی تمام صحبت کنند.
البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که ما در ایران هستیم. به همین خاطر اگر شما دوست دختر دوست پسر هستید، یا بنا دارید باشید، اما به دلیل چهارچوبهای فرهنگی-مذهبیای که به آنها باور دارید، نمیتوانید با پارتنر خودتان همآغوشی داشته باشید، این را حتما با او در میان بگذارید. همچنین اگر پارتنر چنین افرادی هستید و جایگاه سکس در رابطهتان تعریف و مشخص نشده -قطعا هم نشده-، بنشینید رک و پوستکنده با هم در خصوص این موضوعات صحبت کنید. شاید واقعا او نداند که شما غریزه جنسی دارید [لبخند].
نداشتن دل و دماغ قابل درک است
طبعا همه ما اوقاتی داریم که نیاز است در آن ایام سکوت کنیم، تنها باشیم و وقتمان صرف خودمان شود. این هم باید یک بخش غیرقابل انکار از رابطه باشد. طرفین باید این آزادی را داشته باشند که بتوانند زمانی را به خود اختصاص داده و تنها باشند. این جنبه مهم را فراموش نکنید که افراد این حق را دارند که گاهی نباشند، ولو اینکه پارتنر شما باشند. همیشه طرفین مجبور به صحبت نیستند و گاه فقط قدردانی از همراهی و با هم بودن کفایت میکند.
اگر دیدید دوست دختر، دوست پسرتان حال و حوصله نداشت به پر و پای او نپیچید که حتما چیزی شده، نه آقا جان. گاه فقط ممکن است یک بیحوصلگی موقت باشد و بس.
افراد در رابطه سالم هویت مستقلی دارند
قرار نیست شما یکی باشید. لزومی به فراموش کردن خود نیست. زمانی میتوانید پارتنر خوبی باشید که در عین حفظ هویت خودتان، بتوانید در رابطه نیز حضور داشته باشید. اگر دوست دختر یا دوست پسر شما تلاش کرد آنچه که هستید را تغییر دهد، رفتارش معیوب است.
شما اگر دائما تلاش کنید به شکل مخلوطی همگن با یکدیگر قاطی شوید به زودی فراموش خواهید کرد که چه چیزی بودهاید. زیرا تلاش دیگری برای “شبیه دیگر چیزها” شدن، داشتهاید.
به هنگام حضور در یک رابطه سالم بسیار مهم است که ما بتوانیم در عین ترکیب شدن با دیگری، فردیت خود را حفظ کنیم. و خود را از دست ندهیم. درست مانند پالپ آبمیوه. پالپ آبمیوه در عین آغشتگی به نوشیدنی، آنچه که بوده را حفظ کرده و تجربه مطلوبتر و منحصر به فردی از نوشیدن را به ما ارائه میدهد.
به کلی حل شدن در یک رابطه این خطر را به وجود میآورد که شما خودتان را بیاندازه فداکار تعریف کرده و در نهایت تلاش کنید پذیرای هرچیزی باشید. شما پس از مدتی دیگر قادر نخواهید بود نارضایتی خودتان از وضعیت به وجود آمده را اعلام کنید و قادر نخواهید بود نسبت به آن اعراض کنید. چرا که دیگر قادر به فهم آنچه که میخواهید نیستید.
حتی زبانم لال این اگر از آن رابطه بیرون بیایید ممکن است مدتها طول بکشد تا بتوانید هویت گمشده خود را بازیابی یا بازتعریف کنید.
در رابطه سالم حریم خصوصی تعریف مشخصی دارد
بله، قطعا دوست پسر و دوست دختر با هم تیم هستند، آبمیوه پالپدار هستند، از رنگ لباس زیر همدیگر خبر دارند، و همهی این اتفاقات نیک. اما همهی اینها سبب نمیشود که طرفین بخواهند سر از همهی کارهای یکدیگر در بیاورند. چنین چیزی به این معناست که اگر پارتنر شما مایل نیست، شما حق ندارید به دنبال دسترسی به موبایل او باشید، یا بخواهید جاسوسی او را بکنید.
محض رضای خدا انقدر در اینستاگرام و تلگرام و گوگل به دنبال “هکر” نباشید تا پیج پارتنرتان را هک کند. این یک خیانت به اعتماد است. البته استثنایی هم وجود دارد و در نهایت، تنها شما زمانی میتوانید در کارهای او تجسس کنید که واقعا دلیل محکمی برای بررسی وجود داشته باشد. چیزی مثل احتمال خیانت. – به شرط اینکه بدبینی بیمارگونه نداشته و مداام به سرتان نزند که فلانی مشغول خیانت کردن به شماست!-
اعتماد جاریست
اعتماد در رابطه حکم دندان را دارد به هنگام غذا خوردن. شما ممکن است بدون دندان بتوانید غذا بخورید، اما آن غذا ها چیزی در حد سوپ هستند و بس؛ لذتی ندارند که. رابطه نیز به همین شکل. بدون اعتماد میتوان یک رابطه را پیش برد، اما آن رابطه در حد مانند سوپ خوردن است میان غذا ها. چنگی به دل نمیزند هیچ، که دو دقیقه بعد هم میفهمید سیر نشدهاید. حالا شاید بگویید سوپ دوست دارید، که در این باره نظری ندارم. شما حق دارید بد سلیقه باشید. در این صورت دلیلی هم ندارد که مشغول خواندن این پست باشید.
اگر به پارتنرتان اعتماد ندارید احتمالا هیچوقت قادر نخواهید بود خواب راحتی داشته باشید، مثل آدمیزاد سر کار بروید، یا دو دقیقه به او اجازه دهید که در حال خودش باشد. شما نمیتوانید کاری به او بپسارید یا او را به حال خودش رها کنید. این چالشها رابطه شما را مانند موریانه میخورند تا زمانی که از هم بپاشد.
دوست دختر و دوست پسری که در یک رابطه بالغانه و امن هستند باید بتوانند در مورد مشکلات صحبت کنند. اگر بخواهید بخاطر هر احتمال، تعبیر و صحبتی، به پارتنرتان فشار بیاورید، چون که احتمال میدهید ممکن است از شما دور شده باشد یا خطایی مرتکب شده، قطعا رابطه را برای او زهرمار کردهاید.
کنار آمدن با گذشته یکدیگر
همه ما سوابق ناخوشایندی داریم : ) یا ممکن است افراد مهم دیگری ممکن است در گذشته ما بوده باشند. هنگامی که با کسی آشنا میشوید مطمئنا با اتفاقات مهمی در زندگی او رو به رو خواهید شد که ممکن است شامل اشخاص دیگری جز شما باشند. یا چمیدانم، ممکن است با اتفاقاتی رو به رو شوید که مایه سرخوردگی هستند.
شما باید بپذیرید این بخش از پارتنرتان بُعدیست که باید با آن کنار بیایید. اگر شما حساسیتهای ویژهای روی گذشته یکدیگر داشته باشید، احتمالا دوست دختر یا دوست پسر شما هیچوقت نتواند در خصوص همه دغدغههای فکریاش با شما صحبت کند. پارتنر شما آزادی زیادی نخواهد داشت؛ چون شما جریان داشتن بخش مهمی از زندگی او را قطع کردهاید.
به یاد داشته باشید مولفه مهم، اکنون است. کمی بالغانه رفتار کنید و اگر احساس بدی دارید آن را کنترل کنید. در یک رابطه سالم برای همه موضوعات امکان گفتگو وجود دارد و طرفین باید به این درک رسیده باشند که به پارتنرشان آزادی صحبت درباره گذشته خود را داراست.
دوست پسر/دوست دختر خوب، حامیاند
علایق یا اهداف مشترکی در زندگی داشته باشید یا نه تفاوتی نمیکند. وقتی واقعا به کسی اهمیت میدهید، میخواهید موفقیت او را ببینید و از انجام کاری که دوست دارد خوشحال باشید. پس حتما زمانهایی که پارتنرتان برای دستیافتن به آنچه میخواهد درحال تلاش است، او را نادیده نگیرید، و به هیچ وجه، به هیچ وجه دستاوردهای او را کوچک نشمارید.
او را تشویق و حمایت کنید. این مهم است که کنار او باشید نه مقابلش. اگر غیر از این بود با یک گاو وارد رابطه میشد.
صراحت، صداقت، شفافیت
“باید خودت میدونستی”،”مگه باید همه چیز رو بگم؟”،”من بهش اشاره کردم” به هیچ وجه قانع کننده نیستند. شما باید بتوانید نیاز های خود را شفاف، صریح و پوستکنده عنوان کنید. یکدیگر را به رک بودن عادت بدهید، چرا که پیچاندن نظرات، خواستهها و نیازها، یک جنگ اعصاب میسازد که هر دو طرف در آن جانباز خواهند شد.
معما و معادله پیش روی یکدیگر نگذارید و به این مزخرفات که “پارتنر من باید حرفهام رو از چشمام بخونه” باور نداشته باشید. بدون قضاوت مقابل یکدیگر فرار گرفته و با صداقت با یکدیگر تعامل داشته باشید. رودرواسی و تعارف مهمترین عامل عقده شدن خواستهها و زیاد شدن حجم دلخوری هاست.
خودتان هستید و بهترین خودتانید
این از مهمترین عوامل غیرقابل انکار یک رابطه شاد است. کسی نباید شما را برای تغییر آنچه هستید در تنگنا قرار دهد. البته که در این مسیر تشویق به توسعه فردی هم برای خودتان و هم دیگری، بسیار سالم و مفید است. اما این توسعه فردی نباید وارد فاز کوبیدن و از نو ساختن کسی باشد.
از افرادی که سعی میکنند از اهداف شما بکاهند یا آنها را کم اهمیت جلوه دهند دوری کنید. اگر شما یکی از این افراد هستید هم باید از شما دوری کرد. یادتان باشد که ما هیچگاه صلاحیت این را نداریم که در خصوص خواستهها، علایق و سلایق دیگران نظر کاملتری -به نسبت خودشان- داشته باشیم.
فقط افراد کوتهبین و سطحینگر مایل کوچک شمردن آنچه که هستید هستند. حالا در هر موقعیت زنگی شما باشند اهمیتی ندارد، آنها واقعا افق دید ناچیزی دارند. اما در مقابل انسانهای بزرگ اندیش به شما این باور را میدهند که قادرید به بزرگی و کمال برسید. چه بسا که در این راه به شما کمک میکنند.
صحبت پایانی
من دوستان پسری دارم که مدتها پس از اتمام رابطهشان هنوز نتوانستهاند روحیات خود را بازیابی کنند، آنقدر که توسط پارتنرشان تحقیر شده و سرکوفت خوردهاند که باید عوض شوند، چنین باشند و چنان باشند. در مقابل دوستان دختری دارم که شاید بعد از چند سال اتمام رابطهشان، هنوز از سوی پارتنر سابق خود مزاحمتهایی دریافت میکنند. در ایمیل، در تماس، در محل کار و … حالا نه که محدودهی این ایرادات خاص، جنس خاصی باشد، نه؛ یک آقا هم قطعا میتواند دوست دختر خود را تحقیر کند، و یا یک خانم هم میتواند برای اکس خود مزاحمت ایجاد کند.
فقط تصور کنید که این اتفاقات چه صدمات روانی ناخوشایندی میتوانند برای ذهن و روان و زندگی آدمی داشته باشند. واقعا دهن آدم سرویس است.
برای پیشگیری از این اتفاقات، حتما اگر از این امکان برخوردارید، پیش از ورود به رابطه، همان دم در بله گفتنتان، “یک توک پا” به نزدیک ترین روانشناس خوب مراجعه کرده و از او بخواهید شما را مورد ارزیابی قرار دهد تا بدانید مناسب یکدیگر هستید یا نه.
این بزرگترین کمک برای در امان ماندن از گزند افراد بیمار است. این بزرگترین کمک برای دور شدن از رابطه ناسالم است. و همچنین بسیار مهم است که پس از گرفتن تصمیم نهایی مبنی بر ورود به رابطه، یا درحالی که نیمههای شب که هورمونهاتان در اوج بوده و رابطهتان را آغاز کردهاید، صمیم نگیرید که به روانشناس مراجعه کنید، در این صورت بسیار محتمل است که ایرادات یکدیگر را نادیده بگیرید، کوچک بشمرید، یا آنها را توجیه کنید.
اگر امکان دریافت مشاوره را ندارید، حتما ورای کنجکاوی به یار آیندهتان، نگاه نقادانه -نه منفی- به او داشته و تلاش کنید ابعاد پنهان او را دریابید تا خطرِ روبه رو شدن با یک هیولا در آمان باشید.
نکته: طی این فرایند برای ازدواج، حتما، حتما و قطعا ضروریست.
تا بعدتر ها؛
با احترام، جناب وی.